معنی کلمه نهاوندی در لغت نامه دهخدا
نماز شام رسید ای بت سمرقندی
بساز چنگ و بزن پرده نهاوندی.نزاری ( از جهانگیری ).به گوش اندر همی گویدت گیتی بار بر خر نه
تو گوش دل نهادستی به دستان نهاوندی.ناصرخسرو.
نهاوندی. [ ن َ وَ ] ( اِخ ) عبدالرحیم نهاوندی ( میرزا... ) از اعاظم علمای امامیه قرن اخیر است و اواخر عمر در تهران سکونت جست و در مدرسه مروی به تدریس پرداخت. حاشیه رسائل شیخ انصاری تألیف اوست. به سال 1304 هَ. ق. در تهران وفات یافت. ( از ریحانةالادب ج 6ص 267 ). و رجوع به الذریعه الی تصانیف الشیعه شود.
نهاوندی. [ ن َ وَ ] ( اِخ ) علی بن ملا فتح اﷲ نهاوندی از اصولیین و فقهای قرن اخیر است. او راست : تشریح الاصول الصغیر و تشریح الاصول الکبیر و مقدمةالواجب. به سال 1322 هَ. ق. در نجف درگذشت. ( از ریحانة الادب ج 6 ص 269 ). و رجوع به احسن الودیعه ج 1 ص 163 شود.