( نفس امارة ) نفس امارة. [ ن َ س ِ اَم ْ ما رَ / رِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نفسی که میل کند به طبیعت بدنی و امر دهد به لذت و شهوات حسی و قلب را به جهت سفلی بکشاند، و آن مأوای بدی ها و منبع اخلاق ذمیه است. ( از تعریفات ). خواهش طبیعت انسان که به سوی لذات دنیوی باشد، اماره به معنی بسیار امرکننده و سخت حکم کننده است. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). روح انسانی را به اعتبار غلبه حیوانیت نفس اماره گویند از جهت آنکه صاحب آن را همواره امر به کارهای بد می کند.( فرهنگ مصطلحات عرفا از شرح فصوص ص 10 ) : کند مرد را نفس اماره خوار اگر هوشمندی عزیزش مدار.سعدی.تو دانی که مسکین و بیچاره ایم فرومانده نفس اماره ایم.سعدی.
معنی کلمه نفس اماره در فرهنگ فارسی
نفسی که میل کند به طبیعت بدنی و امر دهد به لذت و شهوات حسی و قلب را به جهت سفلی بکشاند و آن ماوای بدی ها و منبع اخلاق ذمیه است . خواهش طبیعت انسان که بسوی لذات دینوی باشد اماره بمعنی بسیار امر کننده و سخت حکم کننده است . روح انسانی را به اعتبار غلب. حیوانیت نفس اماره گویند از جهت آنکه صاحب آنرا همواره امر به کار های بد می کند .
معنی کلمه نفس اماره در دانشنامه آزاد فارسی
نفسِ امّاره رجوع شود به:نفس
معنی کلمه نفس اماره در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] نفس اماره همان نفس سرکش است که انسان را به گناه فرمان می دهد و به هر سو می کشاند. لذا به او اماره گفته اند. دانشمندان علم اخلاق، برای نفس سه مرحله قائل اند که در قرآن در این زمینه آیاتی وجود دارد. ← نفس اماره برخی ویژگی های نفس اماره، عبارت اند از: ← مطیع هوی و هوس در روایات، جهاد به اعتباری بر دو قسم تقسیم شده است؛ جهاد اکبر و جهاد اصغر. ← جهاد اصغر ... [ویکی شیعه] نفس اَمَّاره، نیرویی در وجود انسان که او را به سوی بدی و گناه می کشاند. این اصطلاح از آیه ۵۳ سوره یوسف گرفته شده و مخالفت با خواسته های آن جهاد نفس نام دارد. برخی آن را پایین ترین مرتبه نفس می دانند. نفس اماره نیرویی در درون آدمی است که او را به سمت گناه و برآوردن خواهش های نفسانی فرمان می دهد. اماره صیغه مبالغه است و کثرت را می رساند گفته شده اماره حکایت از آن دارد که نفس همواره در حال فرمان به بدی است. این اصطلاح از آیه «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَ ةٌ بِالسُّوءِ؛ نفس قطعاً به بدی امر می کند» گرفته شده است. و مفسران منظور از انفس را در آیه «بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْرا؛ بلکه نَفْس شما کاری را برای شما آراسته است» نیز نفس اماره می دانند. [ویکی فقه] نفس اماره (قرآن). نفس امّاره، مایل به طبیعت بدنیّه و جامع قوّه غضب و شهوت در انسان است و به لذّات و شهوات فرمان مى دهد و دل را به سوى پستیها مى کشاند. و این نفس را به جهت آنکه به مقتضاى شهوات و خواسته هاى شیطان روى آورده -و به بدیها امر مى کند- «امّارة بالسّوء» نیز مى گویند. اطاعت برخى از انسانها از نفس امّاره:۱. فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِینَ. مائده/سوره۵، آیه۳۰. ...
جملاتی از کاربرد کلمه نفس اماره
کند مرد را نفس اماره خوار اگر هوشمندی عزیزش مدار
مولانا در حکایت «گفتن شیطان قریش را کی به جنگ احمد آیید…» در دفتر سوم مثنوی معنوی، غزوهٔ بدر و نقش ابلیس (که او را نمایندهٔ نفس اماره معرفی میکند) در این جنگ را شرح، و بدان وسیله تفسیری از نفس انسانی ارائه میدهد. در فیلم محمد رسولالله که از معدود فیلمهای ساختهشده دربارهٔ زندگی پیامبر اسلام است، جنگهای صدر اسلام (ازجمله غزوهٔ بدر) دقیقاً توصیف شدهاند.
فصل چهارم در بیان معاد نفس اشقی و آن نفس اماره است.
گفت: آن همه منم و نه غیر من. یعنی مباشر افعال تویی لیکن مقدر و میسر تو منم تا توفیق من روی ننماید از طاعت تو چیزی نیاید. پس دیده من از واسطه دیدن او از من دیده بردوخت و نگرش به اصل کار و هویت خویش در آموخت، و مرا ازبود خود ناچیز کرد و به بقای خویش باقی گردانید و عزیز کرد خودی خود بی زحمت وجود من به من نمود، لاجرم حق مرا حقیقت بیفزود. از حق به حق نگاه کردم و حق را به حقیقت بدیدم و آنجا مقام کردم و بیارامیدم و گوش کوشش بیاکندم و زبان نیاز در کام تا مرادی کشیدم و علم کسبی بگذاشتم و زحمت نفس اماره از میان برداشتم - بی آلت، مدتی قرار گرفتم و فضول از راه اصول به دست توفیق برفتم. حق را بر من بخشایش آمد. مرا علم ازلی داد و زبانی از لطف خود در کام من نهاد و چشمم از نور خود بیافرید. همه موجودات را به حق بدیدم. چون به زبان لطف با حق مناجات کردم و از علم حق علمی به دست آوردم و به نور او بدو نگریستم، گفت ای همه بی همه با همه و بی آلت با آلت گفتم بار خدایا بدین مغرور نشوم و ببود خویش از تو مستغنی نشوم، و توبی من مرا باشی به از آنکه من بی تو خود را باشم، و به تو با تو سخن گویم بهتر که بی تو با نفس خود گویم.