نغمه سرا

معنی کلمه نغمه سرا در لغت نامه دهخدا

نغمه سرا. [ ن َ م َ / م ِ س َ ] ( نف مرکب ) آوازخوان. خواننده :
من که سراینده این نوگلم
باغ ترا نغمه سرا بلبلم.نظامی.تو نیز باده به چنگ آر و راه صحراگیر
که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد.حافظ.

معنی کلمه نغمه سرا در فرهنگ عمید

نغمه سراینده، سرودخوان، نغمه پرداز.

جملاتی از کاربرد کلمه نغمه سرا

سر توحید ز زنجیر شود معلوم است صد دهان نغمه سرا باشد و یک آواز است
در سایه بید و شاخ سروت شد نغمه سرا همی تذروت
عندلیب دل من نغمه سرا شد روزی کانجمن را ز رخت صحن گلستان کردی
ما بلبلان نغمه سرا مهر خاموشی بر لب از آن دو لعل سخنگو نهاده ایم
خارج آهنگ به گوش دلم آید صوتش چون شود مرغ سحر، نغمه سرا در کشمیر
آن چنان طوطی اسرار شدی نغمه سرا که همه دفتر ارباب خرد میشوئی
بلبل اگر بر گلی نغمه سرا شد بباغ روی تو گر بنگرد پیشه کند خامشی
گفت کسی که چون بود ساز شکسته را صدا؟ صائب دلشکسته شد نغمه سرا که همچنین
بلبل طبعم دوباره گشت سخنور نغمه سرا شد به مدح دخت پیمبر
بیدل ودستی ز ثمر بی نصیب گفت که ای نغمه سرا عندلیب