نسفت

معنی کلمه نسفت در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی نُسِفَتْ: پراکنده شدند (وقتی گفته میشود : فلانی گندم را نسف کرد ، معنایش این است که آن را با منسف بالا انداخت تا پوستهایش بپرد )
ریشه کلمه:
نسف (۵ بار)
کندن. پراکندن. «نَسَفَ الرّیحُ التُّرابَ: فَرَّقَهُّ وَ ذَرَّهُ» باد خاک را پراکند. «نَسَفَ اِلْبناء نَسْفاً: قَلَعَهُ مَنْ اَصْلِهِ» . آن را ریز ریز کرده سپس بطور کامل در دریا می‏پراکنیم. * . . آیات در باره ریزریز و پراکنده شدن کوهها در قیامت است که در «جبل» بطور مشروح گفته‏ایم.

جملاتی از کاربرد کلمه نسفت

آنکه تیرش جز دل مردان نسفت سوی افغانی نگاهی کرد و گفت
جز سنایی دگر نگفت کسی اینچنین گوهری نسفت کسی
لذت سوز غمش، جز سینه بریان نیافت گوهر راز دلم، جز دیده گریان نسفت
کس چو من گوهری به نظم نسفت کس چو من حله ز نثر نبافت