معنی کلمه نراقی در لغت نامه دهخدا
تاراج کنی تا کی ای مغبچه ایمان ها
کافر تو چه می خواهی از جان مسلمان ها
پروانه صفت گردم گرد سر هر شمعی
از روی تو چون روشن شد شمع شبستان ها.بدین دردم طبیبی مبتلا کرد
که درد هر دوعالم را دوا کرد
خوشاحال کسی کاندر ره عشق
سری درباخت یا جانی فدا کرد
در میخانه بر رویم گشادند
مگر میخواره ای بر من دعا کرد
صفائی تا مرید میکشان شد
عبادتهای پیشین را قضا کرد.در حیرتم آیا ز چه رومدرسه کردند
جائی که در آن میکده بنیاد توان کرد.از بیم ملامت رهم از میکده بسته است
از خانه ما کاش به میخانه دری بود.تا مغبچگان مقیم دیرند
در دیر مغان مرا مقام است
آن آیه که منع عشق دارد
واعظ بنما به من ! کدام است
و آن می که به دوست ره نماید
آخر به کدام دین حرام است
گفتیم بسی ز عشق و گفتند
این قصه هنوز ناتمام است.
رجوع به ریحانةالادب ج 4 ص 183 و روضات الجنات ص 27 و هدیةالاحباب ص 180 و مستدرک الوسائل ص 384 و قصص العلماء ص 103 و اعیان الشیعه ج 11 ص 249 و ریاض العارفین ص 463 شود.
نراقی. [ ن َ ] ( اِخ ) محمد ( حاج ملا... ) ابن حاج ملااحمد نراقی ، ملقب به عبدالصاحب و معروف به حجةالاسلام. از علمای امامیه است. از تألیفات اوست : 1 - انوارالتوحید، در علم کلام. 2 - المراصد، در اصول. 3 - مشارق الاحکام ، در فقه. وی در سن 80سالگی به سال 1297 هَ. ق. در کاشان وفات یافت. رجوع به ریحانةالادب ج 4 ص 186 و هدیةالاحباب ص 181 و احسن الودیعه ج 1 ص 82 شود.
نراقی. [ ن َ ] ( اِخ ) مهدی یا محمدمهدی ( حاج ملا... ) ابن ابوذر نراقی کاشانی ، موصوف به خاتم المجتهدین. از فقهای شیعه و حکیم و ریاضی دان و ادیب قرن دوازدهم هَ. ق. است. از تألیفات اوست : 1- انیس التجار، در قواعد تجارت. 2- انیس المجتهدین ، در فقه و اصول. 3- انیس الموحدین ، در اصول دین. 4-التجرید یا تجریدالاصول ، در اصول فقه. 5- التحفة الرضویة فی المسائل الدینیة. 6- جامعالافکار و ناقدالانظار، در اثبات واجب الوجود. 7- جامع السعادات ، در اخلاق.8- لوامع الاحکام ، در فقه. 9- محرق القلوب ، در مصائب اهل بیت. 10- مشکلات العلوم. 11- معتمدالشیعة، در احکام. 12- منسک حج. وی به سال 1209 هَ. ق. در نجف وفات یافت. رجوع به ریحانة الادب ج 4 ص 186 و روضات الجنات ص 675 و مستدرک الوسائل ص 396 و هدیةالاحباب ص 180 شود.