ناپذیرفته

معنی کلمه ناپذیرفته در لغت نامه دهخدا

ناپذیرفته. [ پ َ رُ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) نامقبول. مردود. قبول نشده. مستجاب نشده. تصویب نشده :
عذرهای دگرم هست و نگویم زین بیش
ناپذیرفته بود عذر چو بسیاربود.امیرمعزی.

جملاتی از کاربرد کلمه ناپذیرفته

در نظریه روانکاوی فروید، انکار سازوکاری دفاعی که در آن افکار و احساسات و اعمال و وقایع دردناک و ناپذیرفته با بیرون راندن از خودآگاه نادیده انگاشته می‌شود حتی اگر برای شخصی که دچار انکار فرویدی شده مدرکی دال برا تناقض انکار او آورد.
یکی از پیران می گوید، سی ساله نماز قضا کردم که همه در صف پیشین کرده بودم، لکن یک روز دیرتر رسیدم در صف بارپسین بماندم. در باطن خود خجلتی یافتم از مردمان که گویند که دیر آمده است. بدانستم که شرب من همه از نظر مردمان بوده است که مرا در صف پیشین بینند. پس اخلاص آن است که بدانستن آن دشخوار است و کردن آن دشخوارتر و هرچه به شرکت است بی اخلاص است و ناپذیرفته است.