ناسور شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) ناسورگشتن. در تداول ،به دو لخت شدن جراحت یا قرحه به علت سوده شدن به جامه یا جز آن. به واسطه سوده شدن به خون افتادن جراحت و قرحه. ( یادداشت مؤلف ). || چرکین شدن ریش. رجوع به ناسور شود : و اندر این مدت جزوی دیگر که درست باشد از شش سوخته شود و ریش فراخترگردد و باشد که ناسور گردد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
جملاتی از کاربرد کلمه ناسور شدن
زخم من منّت ناسور شدن را ز که جوید خال مشکین و خط عربدهریز تو که خوبست