۱. حساس، زودرنج، لطیف طبع: تو نازک طبعی و طاقت نیاری / گرانی های مشتی دلق پوشان (حافظ: ۷۷۴ ). ۲. شاعری که قریحۀ لطیف و حساس دارد.
معنی کلمه نازک طبع در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - حساس و زود رنج : تو نازک طبعی و طاقت نیاری گرانیهای مشتی دلق پوشان . ( حافظ ) ۲ - شاعری که قریحه ای لطیف و حساس دارد . ۳ - نازک خوراک نازک چر .
جملاتی از کاربرد کلمه نازک طبع
تو نازک طبع و شیرین آتشین خوی به هم کی سر کنند آن طبع و این خوی
ابتدا به در دعا اکنون که گر سحرست شعر پیش نازک طبع دارد لذت تام اختتام
مهوشان شه منش و با گهر و نازک طبع عاشقان مفلس و دیوانه و بی پا و سرند
تو نازک طبع و بدخوییّ و من بیصبر و بیطاقت ز من همچون تویی را رام کردن کارها دارد
در بلا منزل گرفت آنکس که ماند اندر فراق هیچ نازک طبع را اندر بلا منزل مباد