نازک دلی

معنی کلمه نازک دلی در لغت نامه دهخدا

نازک دلی. [ زُ دِ ] ( حامص مرکب ) رقت قلب. مهربانی. زودرنجی. رحم دلی. حالت و صفت نازک دل.

معنی کلمه نازک دلی در فرهنگ فارسی

متاثرگردد

جملاتی از کاربرد کلمه نازک دلی

بدین نازک دلی جانی تو داری تمنایت برم ناگه نرنجی
ازو خواهم که هر کامی بیابی که تو نازک دلی غم برنتابی
چو گل نازک دلی پر عشق و سرمست سماع و می صبوری چون دهد دست
اگر نازک دلی از من کران گیر که خونم می تراود از نوایم
بودن به طبع خوش منشان کار مشکل است نازک دلی به سر نرسانی عنا مبر
آنچه بر رخساره او می نماید خال نیست شبنم نازک دلی در آتش گل سوخته است
همچو گل می گدازم از رقت چند نازک دلی و رعنایی