نار شیرین

معنی کلمه نار شیرین در لغت نامه دهخدا

نارشیرین. ( اِخ ) نام نوائی است از موسیقی. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( شمس اللغات ) ( شعوری ).

معنی کلمه نار شیرین در فرهنگ فارسی

نام نوائی است از موسیقی .

جملاتی از کاربرد کلمه نار شیرین

صفرا‌یی‌یی کز طبع بد از نار شیرین می‌رمد نار ترش خواهد ولی آن به که نار مز خورد
و گفت: روزی به نواحی شام می‌گذشتم درختان نار دیدم مرا آرزو کرد اما صبر می‌کردم و نخوردم که انارش ترش بود و من شیرین خواستم پس بوادی رسیدم یکی را دیدم دست و پای نه ضعیف گشته و کرم درافتاده و زنبوران بر گرد او جمع آمده و او را می‌گزیدند و مرا بر وی شفقت آمد از بیچارگی او چون بدو رسیدم گفت: خواهی که دعا کنم تا مگر از این بلا برهی گفت: نه گفتم چرا گفت: لان العافیه اختیاری و البلاء اختیاره و انا لااختار اختیاری علی اختیاره یعنی: اختیار من است و بلااختیار دوست من اختیار خویش بر اختیار او اختیار نکنم گفتم باری این زنبوران را از تو بازدارم گفت: ای خواص آرزوی نار شیرین از خود دور دار مرا چه رنجه می‌داری و خود را دل به سلامت خواه مرا تن درست چه می‌خواهی گفتم بچه شناختی که من خواصم گفت: هر که او را داند هیچ بر وی پوشیده نماند گفتم حال تو با این زنبوران چگونه است گفت: تا این زنبورانم می‌گزند و کرمانم می‌خورند خوش است.
نقل است که گفت: وقتی باغی به من دادند تا نگاه دارم. خداوند باغ آمد و گفت: انار شیرین بیار! بیاوردم، ترش بود. گفت: نار شیرین بیار! طبقی دیگر بیاوردم، باز هم ترش بود. گفت: ای سبحان الله! چندین گاه در باغی باشی، نار شیرین ندانی؟