ناداب

معنی کلمه ناداب در لغت نامه دهخدا

ناداب. ( اِخ ) مؤلف قاموس کتاب مقدس آرد: ناداب ( به معنی آزاد ) پسر هارون که خداوند بواسطه اینکه خطا ورزیده آتش غریبه بحضور آورد وی را به آتش سوزانید. ( از قاموس کتاب مقدس ص 865 ).
ناداب. ( اِخ ) پادشاه اسرائیل که از 915 تا 909 ق. م. سلطنت کرد. مؤلف قاموس کتاب مقدس آرد: پسر یربعام و جانشین وی که مدت دو سال به گناهکاری سلطنت کرد تا وقتی که بعشا در حشبون بر وی بشوریده او را ازلباس هستی عاری ساخت. ( از قاموس کتاب مقدس ص 865 ).

معنی کلمه ناداب در فرهنگ فارسی

پادشاه اسرائیل که از ۹۱۵ تا ۹٠۹ قبل از میلاد مسیح سلطنت کرد .

معنی کلمه ناداب در دانشنامه آزاد فارسی

ناداب (Nadab)
ناداب و اییهو
(در عبری به معنی «آزاد») نام دو شخص در عهد عتیق: ۱. پسر بزرگ هارون؛ کاهنی که گویا چون «آتش بیگانه» به خدا تقدیم کرد، به امر خداوند آتش او را با برادرش اَبیهو بلعید (لاویان ۱:۱۰ـ۲)؛ ۲. شاه اسرائیل (حک: ح ۹۱۰ـ۹۰۹پ م) پسر و جانشین یَربُعام اول؛ بَعشا در محاصرۀ جِبَّتون وی را کشت (اول پادشاهان ۲۸:۱۵).

جملاتی از کاربرد کلمه ناداب

می‌نماید که او در آغاز در خدمت پادشاه ناداب بوده‌باشد. سپس بعشا ناداب را از میان برداشت و خود را شاه خواند. او همه اعضای خاندان یربعام را کشت و بدین‌سان بر سراسر قبیله‌های افرایم چیرگی‌یافت. او همانند پادشاهان پیش از خود ترصه را برای اقامت برگزید.