ناحمولی

معنی کلمه ناحمولی در لغت نامه دهخدا

ناحمولی. [ ح َ ] ( حامص مرکب ) بی تحملی. بی صبری. ناشکیبائی :
ناحمولی انبیا را ز امردان
ورنه حمالست بد را حملشان.مولوی.طبع را گشتند اندرحمل بد
ناحمولی گر کنند از حق بود.مولوی.

جملاتی از کاربرد کلمه ناحمولی

طبع را کشتند در حمل بدی ناحمولی گر بود هست ایزدی