نابند. [ ب َ ] ( اِخ ) رودی است در فارس. ( جغرافیای تاریخی غرب ایران ص 45 ). نابند. [ ب َ ] ( اِ مرکب ) شاید مخفف نان بند. رفیده. ناوند. بالشی مدور با حشو پنبه و غیره که خمیر گسترده نان بر وی نهند و بدیوار تنور بندند. ( یادداشت مؤلف ). این بالش گونه مدور را کرمانیها لَپّو گویند.
معنی کلمه نابند در فرهنگ فارسی
رودیست در جنوب فارس که از کوههای لارستان سرچشمه می گیرد و در خلیج کوچکی بنام خلیج نابند به دریا میریزد. شاید مخفف نان بند رفیده .
جملاتی از کاربرد کلمه نابند
وه که در بازار رسوائی عشق پرده سوز شاهدان از باده نابند نامستور باز