ناباور. [ وَ ] ( ص مرکب ) بی اعتماد. چیزی که لایق باور کردن نباشد. ( ناظم الاطباء ). باورنکردنی. غیرقابل قبول : بلی هرچه ناباورش یافتم ز تمکین او روی برتافتم.نظامی.
معنی کلمه ناباور در فرهنگ عمید
۱. آن که سخنی را باور نکند. ۲. [قدیمی] آنچه درخور باور کردن نباشد، غیر قابل قبول.
معنی کلمه ناباور در فرهنگ فارسی
آنچه که درخورباوردکردن نباشد، غیرقابل قبول ( صفت ) آنچه که لایق قبول واعتماد نباشد غیرقابل قبول : بلی هرچه ناباورش یافتم زتمکین او روی برتافتم . ( نظامی )