مخلصانه. [ م ُ ل ِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) خالص و حقیقی و باصداقت و حاکی از صفا و خلوص نیت : و این بیتهای مخلصانه که خود گفته است از او مر عقلا را بر اعتقاد پاک او گواه است. ( جامع الحکمتین ناصرخسرو 315 ). معاصران ز حریف شبانه یاد آرید حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید.حافظ.|| حقیقی و بطور راستی و دوستانه و با صداقت و مانند دوست حقیقی. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه مخلصانه در فرهنگ عمید
به طور راستی، از روی خلوص و صفا.
معنی کلمه مخلصانه در فرهنگ فارسی
۱- ( صفت ) حاکگی از خلوص و صفائ نیت : و این بیتهائ مخلصانه که خود گفته است ازومر عقلا را بر اعتقاد پاک او دو گواه است . ۲- از روی خلوص و صفا صادقانه : مخلصانه باو خدمت میکند .
کرد خواهم خدمت تو مخلصانه چون پدر تا به اقبال توگردم مقبل اندر مبتدا
و این بیتهاء مخلصانه که خود گفته است، ازو مر عقلا را بر اعتقاد پاک (او گواه است.) و این بیتها اینست.
مادر بالدوین، اگنس، زمانی که ریموند نایبالسلطنه شد، به دیوان بازگشت. مورخان او را به سوء استفاده از شرایط پسرش برای به دست آوردن منافع شخصی متهم میکنند؛ اما منابع معاصر، از جمله معلم بالدوین یعنی ویلیام تایر، جانبداری او را میکنند. بالدوین که از دو سالگی بدون اگنس بزرگ شده بود، هیچ خاطرهای از مادرش نداشت، اما اگنس مخلصانه با او مهربان شد و بالدوین وابستگی شدیدی به او پیدا کرد.
حضرتش سلطان و ما از جان غلام خدمتش مخلصانه تخت دل تسلیم سلطان کردهایم
خوش آنکه جان گرامی بحق فدا کرده تنش به بندگی مخلصانه فرسوده