مختزن

معنی کلمه مختزن در لغت نامه دهخدا

مختزن. [ م ُ ت َ زِ ] ( ع ص ) کسی که نگاه می دارد سر را و پنهان می کند آن را. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || آن که اندوخته می کند مال را. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || آن که می گیرد نزدیکترین راه را. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به اختزان شود.
مختزن. [ م ُ ت َ زَ ] ( ع ص ) نگاهداشته. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). نگاهداشته شده. ( ناظم الاطباء ). || جمع کرده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ذخیره شده و اندوخته شده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ماده قبل شود.

معنی کلمه مختزن در فرهنگ عمید

ذخیره شده، اندوخته شده.

جملاتی از کاربرد کلمه مختزن

پند من بشنوید اگر در دل دانش و فضل‌، مختزن دارید
بهر این مولد مسعود مرا تحفه چند سالها شد که بگنجینه دل مختزن است
همچو سودازده، گردون ز چه سر گردان است در طلب، گرنه بدل مهرویش مختزن است