محققانه

معنی کلمه محققانه در لغت نامه دهخدا

محققانه. [ م ُ ح َق ْ ق َ ن َ / ن ِ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) به درستی و راستی و بطور تحقیق.( ناظم الاطباء ). از روی تحقیق و صداقت. ( آنندراج ).
محققانه. [ م ُ ح َق ْ ق ِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب )بطرز محققان. همچون محققان : وقتها زمزمه ای بکردندی و بیتی محققانه بگفتندی. ( گلستان سعدی ).

معنی کلمه محققانه در فرهنگ عمید

به روش محققان، همچون محققان.

معنی کلمه محققانه در فرهنگ فارسی

( صفت ) بطرز محققان همچون محققان : وقتها زمزمه ای بکردندی و بیتی محققانه بگفتندی .
بدرستی و راستی

جملاتی از کاربرد کلمه محققانه

وقت‌ها زمزمه‌ای بکردندی و بیتی محققانه بگفتندی، و عابدی در سبیل منکر حال درویشان بود و بی‌خبر از درد ایشان.
خود عاشق صادق از سر جان در حال محققانه برخاست
در دامن شکیب کشیدم به صبر پای سیر محققانه نه کار سیاحت است
زمان چو می گذرد از گذشته غم نخورد محققانه ز نو سر زمانه‌ای گیرد