ماه و پروین
معنی کلمه ماه و پروین در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ماه و پروین
ابوالمظفر شمسالمعالی اسمعیل که خاک پای معالیش ماه و پروین است
جهان چند و چون زیر نگین کن بگردون ماه و پروین را کمین کن
بارگاه شاه در وی آستانی دیگرست که پرند و پرنیانش ماه و پروین بستهاند
که تا دیدم رخ چون ماه و دندان چو پروینت ز عشق تو نگهبانم همه شب ماه و پروین را
از عذارش پرده گلبرگ و نسرین می درید و ز جمالش آبروی ماه و پروین می فزود
تا به ذیل علمت عهد توسل بستند ماه و پروین را تابان و منور گیریم
نظر کرد بر ماه و پروین بشب دل خویش را دید در تاب و تب
ز بهر خقنۀ تو خیل ماه و پروین را به رسم سنجق بستست بر سنان نرگس
صبح آسا جلوه توای مهر زمین ماه و پروین را ز چشم آسمان افکنده است
چون خواب ناید هر شبی، خسرو فتاده بر درت در ماه و پروین بنگرد، غم گوید و افسانه هم