ماه ماه

معنی کلمه ماه ماه در لغت نامه دهخدا

ماه ماه. ( ق مرکب ) ماه بماه. هر ماه و ماهیانه. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه ماه ماه در فرهنگ فارسی

ماه بماه

جملاتی از کاربرد کلمه ماه ماه

نسبتی با روی نیکوی تو شاید داشت ماه ماه بر رو گاهی از موگر نقاب انداخته
گفتم ترا همی نتوان دید ماه ماه گفتاکه ماه را نتوان دید هر زمان
چه سرو سرو سهی و چه ماه ماه تمام چه مشک مشک طراز و چه ورد ورد طری
نبیند ماه ماه از شرم در آیینه روی خود ز شرم خویش بیش از من در آزارست می دانم
از رشک آفتاب جمالت بر آسمان هر ماه ماه دیدم چون ابروان توست
روی او را چه نسبت است به ماه ماه روی نشسته ای دارد
شد مگر زو تیره ماه نو که تا بد ماه ماه یا دهد قوس قزح را رنگ کاید سال سال
در ماه ماه اوت ۱۹۶۳، تعداد ۵۰۰۰ نسخه و در سال ۲۰۰۸ بیش از ۱۰۰۰۰ نسخه از این کتاب به چاپ رسیده‌است.
نسبت روی تو کردیم به ماه ماه چرخی بزد از شادی آن
چو در رخش نگرستم شگفتم آمد زانک کسی ندیده در آغاز ماه ماه تمام
ور بگویم رخت بود چون ماه ماه گاهی نمی کند گفتار