شوره گز. [ رَ / رِ گ َ ] ( اِ مرکب ) شوره گژ. ( یادداشت مؤلف ). نوعی از درخت گز باشد. ( برهان )( فرهنگ فارسی معین ). قسمی از گز. ( ناظم الاطباء ). نوعی از درخت گز است و آن را به تازی اثل گویند. ( فرهنگ جهانگیری ). درخت گز که در زمین شوره روید. ( رشیدی )( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). اثل. ( زمخشری ). ثمر آن گزمازک و حبةالاثل است. قسمی از گز و طرفاء. ( یادداشت مؤلف ). نوعی از درخت گز. ( غیاث ) : ناگاهانه آن بند خراب شد و آن بستان و آن قوم هلاک شدند و بدل هر درختی شوره گزی پدید آمد. ( قصص الانبیاء ص 178 ).
معنی کلمه شوره گز در فرهنگ عمید
= شورگز
معنی کلمه شوره گز در فرهنگ فارسی
( اسم ) نوعی درخت گز .
معنی کلمه شوره گز در دانشنامه آزاد فارسی
رودخانۀ شورِ فصلی، در استان سیستان و بلوچستان، با طولی در حدود ۱۰۰ کیلومتر. از ۱۳۰کیلومتری جنوب غربی زاهدان سرچشمه می گیرد و به سوی شمال غربی روان می شود، در طول راه رودخانه های شورِ نرماشیر و تقی آباد به آن می ریزند. پس از تشکیل دادن بخشی از خط مرزی استان های سیستان و بلوچستان و کرمان، در حاشیۀ کویر لوت به زمین فرو می رود.
جملاتی از کاربرد کلمه شوره گز
در مدح میغ گفته شدهست این که «بهره زو یکسان برند شوره گز و شاخ یاسمن»