معنی کلمه سخن گزار در لغت نامه دهخدا
تا از برای گفت شنود است خلق را
گوش سخن نیوش و زبان سخن گزار.سوزنی.زرین سخن سوار صفت کرده عسجدی
کلک هنروری را چون شد سخن گزار.سوزنی.حافظ اگر چه در سخن خازن گنج حکمتست
از غم روزگار دون طبع سخن گزار کو.حافظ. || مترجم :
قیدافه خوانده ام که زنی بود پادشاه
اسکندر آمدش برسولی سخن گزار.خاقانی.