سبب سازی. [ س َ ب َ ] ( حامص مرکب ) عمل سبب ساز. وسیله سازی : از سبب سازیش من سودائیم وز سبب سوزیش سوفسطائیم.مولوی.در سبب سازیش سرگردان شدم در سبب سوزیش هم حیران شدم.مولوی.رجوع به سبب شود.
معنی کلمه سبب سازی در فرهنگ عمید
ساختن سبب، ایجاد وسیله، عمل سبب ساز.
معنی کلمه سبب سازی در فرهنگ فارسی
عمل سبب ساز
جملاتی از کاربرد کلمه سبب سازی
تو سبب سازی و دانایی آن سلطان بین آنچ ممکن نبود در کف او امکان بین
ور سبب باید سبب سازی ز توست سرنگونی و سرافرازی ز توست