معنی کلمه ساربانی در لغت نامه دهخدا ساربانی. ( حامص مرکب ) عمل ساربان. حرفه ساربان. ساربان بودن. ساربانی کردن. حفاظت شتر کردن. صاحب و مالک شتر بودن. نگاهداری شتر کردن. ساروانی. شتربانی. اشترداری. جمالی. رجوع به ساربان شود.
جملاتی از کاربرد کلمه ساربانی در این صحرا گذر افتاد شاید کاروانی را پس از مدت شنیدم نغمه های ساربانی را