غالیه سائی

معنی کلمه غالیه سائی در لغت نامه دهخدا

غالیه سائی. [ ی َ / ی ِ ] ( حامص مرکب ) رجوع به غالیه سایی شود.

جملاتی از کاربرد کلمه غالیه سائی

تو قدر خود بشناس ای کمند زلف نگار که بهر غالیه سائی می عبیر شدی
تا سنبل تر بر سمنت جلوه گری کرد بس غالیه سائی که نسیم سحری کرد
گاه این زبر سیم کند غالیه سائی گاه آن زبر ماه کند مشک فشانی
تو آن ماه زهره جبینی و آن سرو لاله عذاری که بر لاله غالیه سائی و از طرّه غالیه باری