عبور دادن

معنی کلمه عبور دادن در لغت نامه دهخدا

عبور دادن. [ ع ُ دَ ] ( مص مرکب ) گذر دادن. گذراندن.

معنی کلمه عبور دادن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) گذر دادن گذراندن .

جملاتی از کاربرد کلمه عبور دادن

نوعی چادر زنانه است که برخلاف چادرهای مرسوم دیگر نقاط کشور اولاً بسیار بزرگتر بوده و ثانیاً دارای مقداری آستین گشاد می‌باشد که با عبور دادن دست‌ها از آن‌ها دیگر نیاز چندانی به کنترل آن در بیشتر مواقع نیست. جنس قتره مختلف بوده تماماً به رنگ مشکی و از پارچه‌های ساده و بدون نقش می‌باشد و برخی مواقع به حاشیه جلوو کناره آستین‌ها نوعی بافت مثلی و تا حدودی ریسه مانند دوخته می‌شود.
با وجود دورافتادگی و خشکی بلوچستان این موقعیت جغرافیایی باعث رقابت‌های جهانی برای عبور دادن مسیرهای مهم راه‌گذر شمال-جنوب از طریق این منطقه شده است.
در برخی از مواقع با عبور دادن باد بادگیر از روی آب و سردخانه‌ها و با توجه به تبخیر سطحی، رطوبت لازم را نیز تأمین می‌نمایند. در مناطقی مانند مصر و هندوستان این عمل با قرار دادن کوزه پر از آب در مقابل مسیر باد صورت می‌گیرد.