طرب فزای
معنی کلمه طرب فزای در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه طرب فزای
ای راحت روح و رامش تن وصل تو طرب فزای و شیون
همیشه تا ز ره ذوق اهل معنی را طرب فزای بود بانگ چنگ و نغمه عود
بار دیگر کنید بهر خدا این نوای طرب فزای ادا
برخیز و طرب فزای و می ده بنشین و نشاط جوی و می خور
ای عارض و قد تو از سرو وز مه نشان سرو تو طرب فزای ماه تو نشاط جان
آن جام طرب فزای ساقی بنمود مرا لقای ساقی
سحر وزید نسیم طرب فزای بهار که گشت باعث می خوردنم هوای بهار
خدایگانا ، امروز بر سعادت عید نشاط جوی بکام و طرب فزای بگاه
بنشین و طرب فزای و می خواه در دولت شهریار اعظم
کاست غمی کز عدوی دین خدا بود شادی بزم طرب فزای ولی عهد