سست رایی

معنی کلمه سست رایی در لغت نامه دهخدا

سست رایی. [ س ُ ] ( حامص مرکب ) عمل سست رای. بی تدبیری :
که رای و بزرگان گوایی دهند
نه از بیم و از سست رایی دهند.فردوسی.کتاب از دست دادن سست رایی است
که اغلب خوی مردم بیوفایی است.سعدی.

معنی کلمه سست رایی در فرهنگستان زبان و ادب

سست رأیی
{electoral volatility} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] حالتی در رأی دهندگان که باعث می شود گرایش خود را در انتخابات به احزاب مختلف مکرر تغییر دهند یا مشارکت و عدم مشارکتشان تا لحظۀ آخر مورد تردید باشد

جملاتی از کاربرد کلمه سست رایی

سپهر سخت روی از سست رایی واویلا
چه سود ار در ببستم مهر کردم که چون تو سست رایی را سپردم
نشد به بخت من، آموخت اخترم گویی ز سخت رویی او رسم سست رایی را
وگر قول کردی و یابد قبول به تدبیر در سست رایی کند