معنی کلمه زشت خویی در لغت نامه دهخدا
تو از زشت خویی نگفتی ورا.
بر آتش زدی جان و دیده مرا.فردوسی.که سگ با همه زشت خویی چو مرد
مر او را به دوزخ نخواهندبرد.سعدی ( بوستان ).اگر زشت خویی بود در سرشت
نبیند ز طاووس جز پای زشت.سعدی ( بوستان ).تندی و بدی و زشت خویی
چندانکه همی کنی نکویی.سعدی.رجوع به زشت خو و دیگر ترکیبهای آن شود.