قو
معنی کلمه قو در لغت نامه دهخدا

قو

معنی کلمه قو در لغت نامه دهخدا

قو. [ق َ / قُو ] ( اِ ) رکوی سوخته و پنبه و صحیح بیخ درختی است که پر ملایم باشد و آتش چخماق در آن زود گیرد. ( آنندراج ). رکو و پنبه نیم سوخته. ( ناظم الاطباء ). چوب پنبه ای که در آتش روشن کردن با چقماق استعمال میشد.( فرهنگ نظام ). آتش گیره. ( ناظم الاطباء ) :
با طینت ملایم کار از فلک برآید
ز آتش زن است دائم روشن چراغ قورا.محسن تأثیر ( از آنندراج ).|| نوعی قارچ که در میان درختهای پوسیده روید و از آن برای افروختن آتش آتش گیره ، و پرهازه کنند. ( یادداشت مؤلف ). نوعی است ازقارچ که چتر آن پایه ندارد و به تنه درختان می چسبد. در زیر چتر آن بجای ورقه های نازک سوراخ هایی است که در داخل آنها بازیدها تشکیل میشود و هر یک از آنها دو هاگ دارد. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب چ دانشگاه ص 143 شود.
قو. ( اِ ) پرنده ای است از جنس مرغابی که گردن دراز و پرهای نرم و لطیف برنگ سیاه و سفید دارد و در آب شنا میکند. در نرمی و لطافت به پرهای آن مثال زنند. این پرنده را جویینه نیز گویند. ( ناظم الاطباء ).
غاز بسیار بزرگ که پرهای بسیار نرمی دارد و در متکا و بالش و تشک می کنند. ( فرهنگ نظام ).
- در پر قو خوابیدن ؛ کنایه از در ناز و نعمت پرورش یافتن.
- قو نپریدن در جایی ؛ خلوت بودن. بی اغیار بودن. وحشتناک بودن جایی. قو در آنجا نمی پرد را در محلی گویند که هیچکس را در جای دخل نباشد و از حال آنجا کسی خبردار نبود و بسیار جای دهشتناک و مهیب بود. ( آنندراج ) :
خیل ملک ز بیم در آن کو نمی پرد
آنجا که رنگ رو پردم قو نمی پرد.تأثیر ( از فرهنگ نظام ).در تکیه فراغت ما قیل و قال نیست
آنجا که هست بالش ما قو نمی پرد.تأثیر ( از آنندراج ).
قو.[ ق َوو ] ( اِخ ) وادیی است در عقیق. شنفری درباره آن اشعاری دارد. رجوع به عیون الاخبار ج 4 ص 79 شود.
قو. [ ق َ وِن ْ ] ( ع ص ) حبل قَو؛ رسن مختلف تاهها. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه قو در فرهنگ معین

(اِ. ) پرنده ای از جنس مرغابی شبیه غاز نسبتاً عظیم الجثه و بسیار زیبا.

معنی کلمه قو در فرهنگ عمید

پرنده ای آبزی با گردن دراز، پاهای پرده دار، پرهای نرم و لطیف و به رنگ سفید یا سیاه، و گوشت چرب، چغل، و نامطبوع.

معنی کلمه قو در فرهنگ فارسی

وادیی است در عقیق شنفری درباره آن اشعاری دارد .

معنی کلمه قو در دانشنامه عمومی

قو پرنده ای از تیره مرغابیان است، که غازها و اردک ها را نیز در بر می گیرد. این پرنده دارای جثهٔ بزرگتری نسبت به دیگر اعضای این خانواده است و از بزرگ ترین و زیباترین پرندگان آبزی جهان به شمار می رود. با اینکه یک نژاد از قو دارای پرهای کامل سیاه است و یک نژاد دیگر دارای پرهای سیاه بر گردن است؛ اما، در باور همگانی این پرنده بیشتر با رنگ سفید پرهایش به یاد آورده می شود.
قوها در بیشتر مناطق نیم کره شمالی یافت می شوند. در قاره استرالیا و آمریکای جنوبی نیز دو گونه از این پرنده زندگی می کنند. آن ها در مناطق آبگیری و مردابگونه زندگی و تخم گذاری می کنند و با آمدن و رفتن فصل ها به مناطق دیگر مهاجرت می کنند. ایران از جمله مناطقی است که قوهای مهاجر زمستان ها را در آن می گذرانند و سه گونه قو به مناطق شمالی ایران و دیگر مناطق خاورمیانه مهاجرت می کنند.
این پرندگان مانند دیگر اعضای خانواده اردکیان گیاه خوار هستند و از گیاهان آبزی تغذیه می کنند. آن ها گاه موجودات ریز زیرآبی و به ندرت ماهی ها را نیز می خورند. قوها در طول زندگی به طور معمول تنها یک همسر اختیار می کنند و میزان جدایی در آن ها بسیار کم است. آن ها تنها در صورتی زوج جدید انتخاب می کنند که یا همسرشان بمیرد یا آنکه نتوانند تخم گذاری و جوجه آوری کنند. قوها در حالت کلی بسیار آرام هستند و تنها در صورت نزدیک شدن مهاجمان در هنگام نگهداری از جوجه هایشان به شدت خشن می شوند. این پرندگان جانورانی قلمروخواه هستند و با تمام توان از قلمروی خود در برابر مهاجمان احتمالی دفاع می کنند.
به دلایل گوناگون از جمله وفاداری زوج ها به هم در میانشان یا داشتن ظاهری زیبا و باوقار، این پرندگان در داستان ها و افسانه های سراسر زمین جایگاه ویژه ای داشته اند. از گذشته های دور از این پرنده در ادبیات و هنر جهان، به ویژه اروپا، به نیکی یاد شده و رنگ سفید پرهایش نشانه ای از معصومیت و پاکی آن به شمار می آمده است. بسیاری از افسانه های مردمان جهان پیرامون قو آن را مرتبط با افسانه آفرینش و نشانه ای از خدایان دانسته اند.
زیرخانواده غازیان ( Anserinae ) شامل اردک های سوت زن، قوها، و غازها است. نخستین رده بندی مربوط به قوها و دیگر اعضای خانواده اردک ها و غازها توسط لینه در سال ۱۷۵۸ و با انتشار نام ۳۵ گونه از جمله یک گونه از قو صورت گرفت. در طی ۲۴۰ سال پس از انتشار کتاب لینه با نام سامانه طبیعت، پیشرفت های زیادی در رده بندی اردک ها، قوها، و غازها صورت گرفت و دقیق ترین این رده بندی ها در طول دههٔ ۱۹۹۰ و با کمک دانش های سنگوارهشناسی و بررسی دی ان ای صورت گرفتند. با این حال تفاوت های بسیار در زمینه نام گذاری گونه ها و تیره هایشان از سوی آرایه شناسان و پرنده شناسان باعث شده است تا یک رده بندی یکسان برای این جانوران پدید نیاید.
قو (فیلم ۱۹۵۶). قو ( انگلیسی: The Swan ) فیلمی آمریکایی به کارگردانی چارلز ویدور است که در سال ۱۹۵۶ میلادی منتشر شد.
• گریس کلی
• الک گینس
• لوئی ژوردان
• جسی رویس لندیس
• برایان اهرن
• اگنس مورهد
• لئو جی. کارول
• وان دیک پارکس
• دوریس لوید
• جوزپه آدوباتی
معنی کلمه قو در فرهنگ معین
معنی کلمه قو در فرهنگ عمید
معنی کلمه قو در فرهنگ فارسی
معنی کلمه قو در دانشنامه عمومی
معنی کلمه قو در دانشنامه آزاد فارسی

معنی کلمه قو در دانشنامه آزاد فارسی

قو (swan)
پرندۀ بزرگ آبی، دارای گردنی بلند و پاهایی پرده دار. از وابستگان نزدیک اردک ها و غاز هاست. چهار گونه قو در نیمکرۀ شمالی یافت می شود. این پرندگان سفیدند. سه گونه، که در نیمکرۀ جنوبی یافت می شوند، به کلی یا تا حدی سیاه اند. قوی نر و قوی ماده ظاهراً شبیه، و معمولاً جفت دایمی اند. این پرندگان جز افریقا و قطب جنوب، در تمام قاره ها یافت می شوند و در آب یا کنار آب آشیانه می سازند. قوها مجموعه ای از چهار تا شش تخم متمایل به سبز می گذارند. جوجه قوها با کرک پر طوسی پوشیده شده اند و پس از چهارده تا شانزده هفته پر در می آورند و قادر به پرواز می شوند. قوها بیشتر از گیاهان آب زی تغذیه می کنند. این پرندگان بزرگ ترین و سنگین ترین پرندگانی اند که پرواز می کنند؛ به این سبب نیاز به منطقۀ بزرگی از آب برای به پرواز درآمدن دارند. این جانوران با ضربان آرام و دلنشین بال پرواز، و به هنگام مهاجرت در دسته هایی به شکل هفت پرواز می کنند. در انگلستان، قو پرندۀ سلطنتی است و زمانی نیز برای تهیه غذا ارزش داشت. قوی گنگ فراوان ترین گونه است. قوی گنگ بومی شمال اروپا و آسیا است اما به مناطق دیگر نیز برده شده است و اکنون در امریکای شمالی بسیار پراکنده است. قوی گنگ پرهایی سفید، پاهایی سیاه، و منقاری مسطح به رنگ نارنجی روشن دارد که تکمه ای روی بخش بالایی منقار و نزدیک چشم ها قرار گرفته است. این پرنده ممکن است به طول ۱۵۰ سانتی متر و وزن چهارده کیلوگرم برسد. قوی گنگ به هنگام ناراحتی فیس فیس بلندی سر می دهد. قوها در شاخۀ طناب داران، ردۀ پرندگان، راستۀ غازشکلان، خانوادۀ اردک قرار دارند. قوها متعلق به جنس Cygnusاند. تاکنون هفت گونه قو یافت شده است: قوی گنگ Cygnus olor، قوی فریادکش Cygnus cygnus، قوی بویک Cygnus bewick، قوی سوت زن Cygnus columbianus، قوی شیپورزن امریکای شمالی Cygnus buccinator، قوی سیاه استرالیا Cygnus atratus و قوی گردن سیاه امریکای جنوبی Cygnus melanocoryphus. قوی شیپورزن امریکای شمالی بزرگ ترین گونه و فاصلۀ بال هایش۲.۴ متر است. در ایران، از جنس Cygnus فقط سه گونه شناسایی شده است که عبارت اند از قوی گنگ، قوی فریادکش، و قوی شیپورزن امریکای شمالی یا قوی کوچک. این پرندگان بیشتر در تالاب های آذربایجان و گیلان دیده شده اند.
قو (ستاره شناسی). رجوع شود به:دجاجه

معنی کلمه قو در ویکی واژه

قو (جمع قو‌ها)
پرنده‌ای از جنس مرغابی شبیه غاز نسبتاً عظیم الجثه و بسیار زیبا.
( غو یا قو ) در زبانِ سانسکریت به دیسه یِ ( مَدگو ) و در زبان پارسی ( غو ) واگویی می شده است. نیاز به یادآوری است که من زبانهایی همچون اوستایی، پهلوی و . . . را بررسی نکرده ام. چنانکه در رویه یِ 434 از نبیگِ ( فرهنگِ سَنسکریت - پارسی ) نوشته یِ ( جلالی نائینی ) آمده است

جملاتی از کاربرد کلمه قو

به جلوهٔ قو ازل تا بد جهان عدم اسب در آفتاب قیامت هم آفتاب تو نیست
باله‌های دریاچه قو (۱۸۷۶) و فندق‌شکن (۱۸۹۲) از دیگر کارهای او در این زمینه است.
زد در پروس شرقی بر دشمن چون اخگری که لطمه زند قو را
قماش بستر او مخمل و گل به بالینش پر قو بال بلبل
گفتند شتر نجیب هیچ جای چنان نباشد که در آن بیابان و از آن جا به مصر و حجاز برند و در این شهر عیذاب مردی مرا حکایت کرد که بر قول او اعتماد داشتم، گفت وقتی کشتی از این شهر سوی حجاز می‌رفت و شتر می‌بردند. به سوی امطر مکه و من در آن کشتی بودم شتری از آن بمرد. مردم آن را به دریا انداختند، ماهی در حال آن را قو برد چنان که یک پای شتر قدری بیرون از دهانش بود ماهی دیگر آمد و آن ماهی را که شتر فرو برده بود فرو برد که هیچ اثر از آن برو پدید نبود و گفت آن ماهی را قرش می‌گفتند. هم بدین شهر پوست ماهی دیدم که به خراسان آن را سفن می‌گویند و گمان می‌بردیم به خراسان که ان نوعی از سوسمار است تا آن جا بدیدم که ماهی بود و همه پرها که ماهی را باشد داشت.
آبشار قو یا آبشار سفیدآب در بخش لاریجان آمل، استان مازندران قرار دارد. این آبشار در نزدیکی دریاچه سد لار و در انتهای دره سفیدآب دیده می‌شود. این دره محل قشلاق دامداران و عشایر نیز می‌باشد. آبشار قو یکی از جذاب‌ترین مناظر طبیعی دشت لار است.
برداشت‌های زیادی از باله دریاچه قو به صورت فیلم، انیمیشن، نمایش‌های روی یخ، ادبیات، موسیقی و بازی‌های مختلف ارائه شده‌است.
اختلاف‌های زیادی دربارهٔ ریشهٔ داستان دریاچه قو وجود دارد. از دیرباز، در هر دو فرهنگ غرب و شرق، قو از نشانه‌های زیبایی و زنانگی بوده‌است. بسیاری معتقدند این داستان در طول زمان و به‌تدریج تکامل یافته و سرانجام نمونهٔ درخشانی از آن توسط چایکوفسکی عرضه شده‌است.
مرگ قو نام ترانه ای است در این آلبوم، این ترانه بر روی شعری از مهدی حمیدی شیرازی ، در سال ۱۳۳۶ توسط عباس مهرپویا اجرا شده است.
خلوت آزادگان در هیچ عهد بی سبر قو بر نیاوردست جهد
آخرین کار سینمایی او، بازی در فیلم آواز قو در سال ۱۳۷۹ بود.
ساره آرین (زاده خرداد ۱۳۵۹ در تهران) هنرپیشهٔ اهل ایران است که عمدتاً به‌دلیل بازی در فیلم آواز قو و هزاران چشم شناخته می‌شود.
جلوۀ روی قو از طور دلم برده قرار کز زمین می رسد اینک به فلک فریادم
قطع دنیا نمی شود چه کنم؟ قو مور و جستن از سر جوست
پرندگان با استفاده از پارگین خود تولید مثل می‌کنند. این در طول یک بوسه پارگین در اکثر پرندگان رخ می‌دهد. پرندگانی که با استفاده از این روش جفت‌گیری می‌کنند پارگین خود را با هم لمس می‌کنند، در برخی از گونه‌ها تنها برای چند ثانیه، زمان کافی برای انتقال اسپرم از نر به ماده است. برای برخی از پرندگان مانند شترمرغ، کاسواری، کیوی، غازها و برخی از گونه‌های قو و اردک، نرها از کلوکا برای تولید مثل استفاده نمی‌کنند، بلکه دارای فالوس هستند.
فیحذلهم و ینصرکم علیهم و یشف صدور قو مؤمنینا
شک نیست که با عینک ارباب نظر برفش پر قو باشد و خارش، سنجاب
سوفیان استیونز نوازنده موسیقی محلی آمریکایی داستان را در آهنگی با همین عنوان اقتباس کرد. این آهنگ در آلبوم هفت قو ۲۰۰۴ او وجود دارد. این آهنگ از دیدگاه ناجور به صورت اول شخص نوشته شده‌است.
برخلاف آنچه در اذهان متبادر شده، سعید اسدی کارگردان فیلم آواز قو، نوروز۱۴۰۳ در برنامه مستند «از ایده تا اکران» که از شبکه مستند تلویزیون پخش شد، فیلمنامه آواز قو را متعلق به خود دانست و گفت که فیلمنامه برای پیمان معادی نیست و فیلمنامه را خودش زمانی که در آمریکا بوده نوشته است.
با خیال تو که شب سر بنهم بر خارا بستر خویش به خواب از پر قو می‌بینم