معنی کلمه سحت در لغت نامه دهخدا
سحت. [ س ُ / س ُ ح ُ ] ( ع اِ ) حرام و هر کسب بد که موجب عار وننگ باشد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ترجمان القرآن ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). و منه الحدیث : «اتطعمونی السحت ». ج ، اسحات. ( اقرب الموارد ).
سحت. [ س َ ] ( ع ص ) جامه کهنه. || برد سحت ؛ سردی سخت. || دمه سحت ؛ خون او رایگان است. || ماله سحت ؛مال او رایگان است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).