عدی

معنی کلمه عدی در لغت نامه دهخدا

عدی. [ ع ِدْ دی ] ( ص نسبی )( طلاق... ) در مقابل طلاق غیر عدی. طلاق غیر عدی که زن عده نداشته باشد مانند طلاق قبل از دخول و طلاق زن یائسه. و طلاق عدی طلاقی است که عده داشته باشد و آن یا رجعی است که مرد در حال عده حق رجوع دارد یا بائن است که مرد این حق را ندارد مانند طلاق خلعی. رجوع به طلاق رجعی و نیز به عده و به شرایع صص 184 - 186 شود.
عدی. [ ع ُ دا / ع ِ دا ] ( ع ص ، اِ ) دشمنان. اسم جمع است. یقال هؤلاء قوم عدی ؛أی اعداء. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) و یقال العِدی الاعداء الذین لانقاتلهم. ( از اقرب الموارد ).
عدی. [ ع ِ دا ] ( ع اِ ) کرانه وادی. || چوب که میان دو چوب باشد. || سنگ تنک که بدان چیزی را پوشند. || دور شوندگان. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || غرباء. ( اقرب الموارد ). مسافران. ( منتهی الارب ).
عدی. [ ع َ دی ی ] ( ع اِ ) گروه مردم که مهیای قتال باشند. || پیشروان جنگ. و قیل أول من یحمل من الرحالة. ( قطرالمحیط ) ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). ج ، عاد.
عدی. [ ع َ دی ی ] ( ص نسبی ) نسبت است به عدی بن افلت. رجوع به عدی بن افلت شود. || نسبت است به عدی بن جندب. رجوع به عدی بن جندب شود. || نسبت به عدی بن اسامةبن مالک بن بکربن حبیب است. رجوع به عدی بن اسامة شود. ( از لباب الانساب ج 2 ص 127 ).
عدی. [ ع َ دی ی ] ( اِخ ) قبیله ای است و عدوی یا عِدی منسوب بدان است. ( از اقرب الموارد ) ( از قطرالمحیط ) ( منتهی الارب ).
عدی. [ ع َ دی ی ] ( اِخ )جدی جاهلی است. فرزندان او بطنی از نجارند از آنهاست انس بن مالک و جماعتی از صحابه. ( از اعلام زرکلی ).
عدی. [ ع َ دی ی ] ( اِخ ) جدی است جاهلی. فرزندان او بطنی از بنی مزیقیااند. ( از اعلام زرکلی ).
عدی. [ ع َ دی ی ] ( اِخ ) جدی است جاهلی. فرزندان او بطنی از فزارةاند. از جمله بنو بدر است که مسکن آنها به نواحی قلپوبیة به دیار مصر بود. ( از اعلام زرکلی ).
عدی. [ ع َ دی ی ] ( اِخ ) جدی است جاهلی. فرزندان او بطنی از قضاعه اند. ( از اعلام زرکلی ).
عدی. [ ع َ دی ی ] ( اِخ ) جدی است جاهلی. فرزندان او بطنی از لخم از قحطانیه اند. ( از اعلام زرکلی ).
عدی. [ ع َ دی ی ] ( اِخ ) ابن اخزم بن ربیعةبن جرول بن ثعل بن عمروبن الغوث بن طیی ٔ. بطنی از طی است از جمله حاتم بن عبداﷲبن الحشرج بن امری القیس بن عدی است. ( از لباب الانساب ج 2 ص 127 ).

معنی کلمه عدی در فرهنگ فارسی

قبیله ایست از قریش و آن منسوبست به عدی بن کعب بن لوی و آن غالبا با [ تیم ] اسم برده شود . عمر بن خطاب از قبیله عدی بود و ابوبکر از قبیله تیم . توضیح در اشعار و اخبار و حکایات تیم و عدی گویند ( تصریحا یا تلویحا ) و مقصود ابوبکر و عمر است .
ابن مسافر بن اسماعیل الهکتاری از شیوخ متصوفه است طائفه عدویه بدو منسوب اند وی مردی صالح و ناسک بود سال ۴۶۷ هجری قمری در بیت قار از نواحی بعلبک بدنیا آمد و برای خود زاویه ای در کوه الهکتاریه از نواحی موصل بساخت و در آنجا عزلت گزید و بسال ۵۵۷ هجری در همانجا بمرد

معنی کلمه عدی در فرهنگ اسم ها

اسم: عدی (پسر) (عربی) (تلفظ: oday) (فارسی: عدَي) (انگلیسی: oday)
معنی: جاهای مرتفع، جاهای بلند

جملاتی از کاربرد کلمه عدی

خاسته از مرغزار غلغل تیم و عدی در شده آب کبود در زره داودی
آن گُرُه بابات را بوده عدی در خطاب اسجدوا کرده ابا
مُفتِ مُفتت هم عدی الله می‌دهم تا ز رنج حفظ آن هو وارهم
ولد تیم بن مره و عدی لا یکونان للخلافته اهلاً
مادر نزار، معانه بنت جوشم بن جلهمه بن عمرو/عامر بن عوف بن عدی بن دب بن جرهم بود. هشام بن کلبی در این باره می‌گوید: جلهمه بن عمرو بن هلینیه بن دوه از جرهم.
یک ویدئو که روز ۱ می ۲۰۱۳ (۱۲ اردیبهشت ماه) بر روی یوتیوب منتشر شده بود پیکر فردی را نشان می‌دهد که گوینده او را محروس الشربجی یکی از قربانیان درگیری‌های سوریه معرفی می‌کند. بر اساس خبر و ویدئوی شفقنا او همان فردی است که بعداً تصویرش به صورت فراگیری در رسانه‌های اینترنتی منتسب به پیکر حجر بن عدی شد.
بارقی نسبت به بارق لقب سعد بن عدی که پدر قبیله ای است از یمن.
به گفتهٔ چیز رابینسون، شهر مکه و قبیلهٔ مسلط بر آن، قریش، همبستگی بسیار بالایی داشت که در واقع، مبتنی بر توازن قدرت میان ائتلاف‌های رقیب قبیله و نه انسجام درون قبیله‌ای بود. به گزارش کحاله، تاریخ‌نویس سنی مذهب، قبیلهٔ قریش از دو بخش بزرگ تشکیل می‌شد؛ «قریش البطاح» مجموعه قبایلی با رهبری کعب بن لوی — شامل قبایل: بنو عبدمناف، بنو عبدالعزی، بنو عبدالدار، بنو زهره، بنو تمیم، بنو مخزوم، بنو جمع، بنو سلیم، بنی عمرو بن محیص و بنو عدی بن کعب — و دیگری «قریش الظواهر» مجموعه قبایلی با رهبری عامر بن لوی بن یخلد بن النضر — که دو قبیله الحارث و مالک را شامل می‌شود —.
طایفهٔ لخم از طایفه جذام مشتق شده‌بود. آن‌ها تبار خود را از سوی مادری به پادشاه افسانه‌ای جذیمه ابرش می‌رساندند. رهبر نخستین لخمیان امرو قیس نام داشت و او نیز فرزند عمرو بن عدی بود. این عمرو قیس که در آرزوی برپایی پادشاهی‌ای مستقل بود بسیاری از آبادی‌های عرب را به چنگ آورد و به فراهم آوردن نیروی دریایی تا کرانه‌های بحرین پیشروی نمود. در آن زمان ایران در گیرودار جنگ درونی بود. پس عمرو قیس از این فرصت بهره برد و به کرانه‌های جنوبی ایران ساسانی تاخت.
اولاد عدی قباله (به عربی: أولاد عدی القبالة) یک شهرداری در الجزایر است که در استان مسیله واقع شده‌است. اولاد عدی قباله ۲۲٬۳۶۹ نفر جمعیت دارد.
بابِل روزنامه عراقی بود که زیر نظر عدی حسین پسر صدام حسین مدیریت می‌شد.
حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ الآیه. تفسیر این مصطفی ع عدی حاتم را در آموخت گفت: «صلّ کذا و کذا و صم فاذا غابت الشمس فکل و اشرب حتی یتبیّن لکم الخیط الأبیض من الخیط الاسود، عدی حاتم گفت چون این از مصطفی بشنیدم فراز گرفتم یک رشته سپید و دیگری سیاه، و بوقت صبح در آن مینگرستم و هیچ بر من روشن نمی‌شد، آن گه با رسول بگفت که من چه کردم، رسول بخندید گفت: «یا ابن حاتم انّک لعریض القفا»
«ابوسعید محمد بن عبدالکریم سمعانی» (درگذشته به سال ۵۶۲ هجری قمری) در کتاب «الانساب» می‌نویسد: «جماعت بسیاری را در عراق در کوهستان حلوان و نواحی آن دید که ایزدی بودند و در دیه‌های آنجا به صورت مردم زاهد اقامت داشتند و گِلی به نام «حال» می‌خورند. این گل را برای تبرک از مرقد شیخ عدی برمی‌دارند و آن را با نان خمیر می‌کنند و بصورت قرص درآورده و گاه گاه می‌خورند و آن را «برات» نامند.»
در پی تخریب قبر حجر بن عدی، در سوریه و انتشار خبر نبش قبر وی، تصاویری در اینترنت و رسانه‌ها منتشر شد که مدعی انتساب آن تصاویر به پیکر حجر بن عدی بود.
کلمه عدی در میان تمامی قبایل عرب یمنی، به فتح عین تلفظ می‌شد و تنها قبیله طیّ آن را به ضم عین تلفظ می‌کردند و چون حجر از این قبیله نبود، نام پدرش نیز عَدی تلفظ می‌شده‌است. در سریال تلویزیونی «حجر بن عدی» به کارگردانی تاجبخش فناییان، عدی به ضم عین تلفظ می‌شود.[نیازمند منبع]