زنادقه

معنی کلمه زنادقه در لغت نامه دهخدا

زنادقه. [ زَ دِ ق َ ] ( ع اِ ) ج ِ زندیق. ( منتهی الارب ) ( دهار ). زنادیق. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رجوع به ضحی الاسلام و البیان و التبیین ، الوزراء، الکتاب ، الجماهر بیرونی ، عقد الفرید ج 7، تاریخ سیستان ، تاریخ ادبیات ادواردبرون ج 3، سبک شناسی ج 2، خاندان نوبختی اقبال و زندیق در همین لغت نامه شود.

معنی کلمه زنادقه در فرهنگ عمید

= زندیق

معنی کلمه زنادقه در فرهنگ فارسی

جمع زندیق
( صفت اسم ) ۱ - پیر مانی مانوی . ۲ - ملحد دهری بیدین جمع زنادقه .

معنی کلمه زنادقه در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:زندقه

جملاتی از کاربرد کلمه زنادقه

أُولئِکَ یعنی اصحاب محمد (ص) و قیل: اراد به مسلمة اهل الکتاب عبد اللَّه بن سلام و اصحابه یُؤْمِنُونَ بِهِ یعنی بالقرآن و قیل: بالتوریة. میگوید: مسلمانان اهل کتاب گرویده‌اند به تورات و گرویدگان ایشان به تورات از بهر آن گفت که ایشان در تورات نبوّت محمد (ص) مثبت یافتند و بپذیرفتند وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ ای ب: محمد (ص) و القرآن مِنَ الْأَحْزابِ من الکفار الّذین تحزّبوا و اجتمعوا علی رسول اللَّه و عدوانه من الیهود و النصاری و المجوس و سایر الملل فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ میگوید: هر که به محمد کافر شود و به قرآن، از هر جوکی از جوکهای جهود و ترسا و گبر و مشرک و دهری و منافق آتش دوزخ وعده جای اوست. این آیت دلیل است بر بطلان مذهب جماعتی متکلمان که گفتند کافران بحقیقت دهریان‌اند و زنادقه امّا جهود و ترسا و گبر و جمله اصناف کفره بیرون از دهری ایشان را کافران بحقیقت نگویند منزلت ایشان منزلت مبتدعان است جاوید در آتش نمانند و این مذهب باطل است و این سخن کفر و گوینده آن کافر و اوّل من قاله و اعتقده احمد بن حمدان الهروی و قال: سعید بن جبیر: کنت اذا وجدت الحدیث عن النبی (ص) صحیحا اصبت مصداقه فی کتاب اللَّه فافکرت فی قول النبی (ص) لیس یسمع بی احد فلا یؤمن بی و لا یهودیّ و لا نصرانیّ الّا دخل النّار فطلبت مصداقه فی کتاب اللَّه فاذا هو وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ.
و جنّ اینجا فریشتگان‌اند، سمّوا جنّا لاجتنانهم عن العیون. جای دیگر گفت: «وَ جَعَلُوا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً» یعنی الملائکة. میگوید: میان اللَّه و میان فریشتگان نسب ساختند. کلبی گفت: این در شأن زنادقه آمد که ابلیس را شریک اللَّه ساختند در آفریدن شرّ، گفتند: اللَّه سبحانه خالق الخیر و النور و الناس و الدوابّ و الأنعام، و ابلیس خالق الشر و الظلمة و السباع و الحیّات.
و علم نجوم را گفت: وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ، و آن چهار قسم است: یک قسم واجب، و آن علم دلائل قبله است، و معرفت اوقات نماز، و دیگر قسم مستحبّ است و نیکو، و آن علم شناختن جهان و طرق است رونده را در بر و بحر، آن را میگوید: «لِتَهْتَدُوا بِها فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ». قسم سوم مکروه است، و آن علم طبایع است بکواکب و بروج. چهارم قسم حرام است، و این علم احکام است بسیر کواکب، و آن علم زنادقه و فلاسفه است.
و آنچه از آن بابست که آن را قیاس نیست، و آن علم زنادقه است، و الیه‌