ضلالی
جملاتی از کاربرد کلمه ضلالی
هر را نقد وقت نیست به دست روی او بیش در ضلالی نیست
فرق فقط نتیجه قهری بود عظیم جمع فحسب حکم ضلالی بود مبین
عشق را ایزد ضلالی خواند در قرآن قدیم ای مفسر شرح کن کین نکته را تأویل چیست
قوله تعالی: إِذْ قالُوا لَیُوسُفُ وَ أَخُوهُ برادران یوسف گفتند براستی که یوسف و هم مادر او، أَحَبُّ إِلی أَبِینا مِنَّا دوست تر است بپدر ما از ما، وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ و ما ایم گروهی ده تن، إِنَّ أَبانا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ (۸) پدر ما در مهر این دو برادر در ضلالی است آشکارا.
در ظل عشق باش، بهرجا که می روی از عشق وا ممان، که ضلالی بود مبین
گفتا که ای نادان برو کاندر ضلالی تو گرو بی تو و نه این رخت تو در خورد سلطانی است این
گرچه شیری چون روی ره بیدلیل خویشبین و در ضلالی و ذلیل