[ویکی شیعه] قزلباش ها از تیره های مغولی مهاجر به ایران و آسیای صغیر بودند و شاخه نظامی و ارتش پادشاهی صفویان را تشکیل دادند. قزلباشان در کنار پادشاه و علما، سه رأس مثلث قدرت را تشکیل می دادند. گزارش های متنوع تاریخی نشان می دهد هر کدام از این سه رأس در فراز و فرودهای تاریخی دچار شدت و ضعف شده و با هم رقابت داشته اند. قزلباشان که ابتدا صوفی مسلک و از پیروان طریقت صفوی و مریدان شیخ حیدر بودند، برخلاف گسترش سنی گری در حکومت عثمانی، به مذهب تشیع، گرایش یافته و بر اعتقاد خود متعصب بودند. تشکیل و پایداری پادشاهی صفوی، تقویت و گسترش توان نظامی کشور ایران و از میان رفتن تشکل های خرد مثل جوانمردان از پیامدهای تشکیل ارتش قزلباش به شمار می رود. با تضعیف قزلباشان، حکومت صفوی کم کم اقتدار نظامی خود را از دست داد و در نهایت کشور و اصفهان پایتخت وقت صفویه مورد تهاجم و اشغال افغان ها قرار گرفت و سلسله صفویه منقرض گردید. مقابله شاهان صفوی با سران قزلباش و کشتار آن ها، مبارزه علمای شیعه با صوفی گری، فروکاستن انگاره های مقدس و شکست ناپذیری مرشد و پادشاه صفوی، تن پروری، ثروت اندوزی و عیاشی قزلباشان و روی کار آمدن شاهانی که به جای تربیت در میدان جنگ، از حرم سراها به تخت می نشستند را از عوامل افول قزلباشی دانسته اند. «قزل» در زبان ترکی به معنای سرخ و زرین به کار رفته است. همانندهای این کلمه مانند ماهی قزل آلا، رودخانه قزل اوزن، قزل امام (اشاره به گنبد طلایی امام رضا)، قزل گول (گل سرخ) و شهر قزلجه، در ترکی به کار رفته است. واژه «باش» هم به معنای «سر» (عربی: رأس) است
جملاتی از کاربرد کلمه قزلباشان صفوی
سپس قبادخان، پسر شیخ حیدر جانشین او شده و امیر مکری و حاکم مراغه شد. او از یک سو رابطه خود را با شاه عباس حفظ کرده و خواهرش به همسری شاه درآمده بود اما از سوی دیگر در زمان او مکریها دوباره به غارتگری به ویژه نسبت به قزلباشان و رعایای ساکن مراغه پرداختند. قبادخان املاک و تیول قزلباشان صفوی را نیز مصادره کرد. سرانجام در سال ۱۶۰۹–۱۰ م که قبادخان از فرمان شاه عباس برای همراهی قشون ارتش در جنگی سرپیچی کرد، شاه تصمیم گرفت علیه وی اقدام کند. شاه عباس قبادخان را به خیمه خود فراخواند و او را به همراه خویشان و همراهانش کشت. سپس بیشتر مکریها را کشتند و بسیاری از زنان مکری نیز به اسارت گرفته شدند.