شاه دیوان
معنی کلمه شاه دیوان در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه شاه دیوان
زمین بوسید و گقت ای شاه دیوان دل من مانده است امروز حیران
ندانی مگر شاه دیوان دهر ندیدی دو چشمش فشاننده زهر
منم شاه دیوان روی زمین منم صاحب تاج و تخت و نگین
منم شاه دیوان روی زمین نباشد چون من کس به ماچین و چین
به لنکا شاه دیوان بود راو ن بدن دیو و پری جان بود راو ن
بگفتند کای شاه دیوان عصر نماندی به دنیا دلیران عصر
به دستوری شاه دیوان برفت به پیش سپهدار کاووس تفت