صبح چهره
معنی کلمه صبح چهره در فرهنگ فارسی
معنی کلمه صبح چهره در فرهنگ اسم ها
معنی: صبح ( عربی ) + چهره ( فارسی ) آن که چهره ای سپید چون صبح دارد
جملاتی از کاربرد کلمه صبح چهره
چه صبح چهره نمایندهٔ هزار امید که مشکل است بیانش به صدهزار زبان
نور کلام صدق جهانگیر می شود در پرده صبح چهره گشایی نمی کند
مستان صبح چهره مطرا به میکنند کاین پیر طیلسان مطرا برافکند
چون صبح از آن سبب نفس سرد می کشم کان صبح چهره چون نفس صبحدم نماند