سحرهم

معنی کلمه سحرهم در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سِحْرِهِمْ: جادوی آنها
ریشه کلمه:
سحر (۶۳ بار)هم (۳۸۹۶ بار)
به کسر (س) جادو. راغب گوید: سحر به چند معنی گفته می‏شود اول حیله‏ها و تخیلات بی حقیقت است که شعبده باز با تردستی چشم شخصرا از کاری که می‏کند منحرف می‏نماید... طبرسی فرموده: سحر و کهانت و حیله نظیر هم اند از جمله سحر تصرفی است که در چشم واقع می‏شود تا گمان کند کار همانطور است که می‏بیند حال آنکه آن طور نیست و و سحر عملی خفی است که شی‏ء را بر خلاف صورت و جنس آن مصوّر می‏کند در ظاهر نه در حقیقت. نا گفته نماند سخن اخیر مجمع قابل مناقشه است دقت در آیات قرآن نشان می‏دهد که اثر سحر فقط در چشم و ذهن طرف است نه تصرّف در صورت و جنس شی‏ء. به عبارت دیگر ساحر در چشم و خیال بیننده تصرّف می‏کند که ریسمان را مار گمان کند نه اینکه ریسمان را به حرکت در می‏آورد آنگاه که انسان به محل تاریک نگاه می‏کند و قیافه مخوفی در نظرش مجسّم می‏شود چشم او اشتباه می‏کند نه اینکه فلان درخت مثلاً به آن صورت در آمده است. قرآن فرماید . آیه صریح است در اینکه در چشم‏ها تصرّف کرده‏اند نه اینکه در واقعاً ریسمانها را به حرکت آورده باشند. همچنین آیه . این نیز روشن است که به خیال موسی چنین می‏امد که آنها به سرعت حرکت می‏کنند نه اینکه آنها حرکت می‏کرده‏اند. ایضاً . نشان می‏دهد که در اذهان تصرّف کرده زوج را به زوجه تصرف کرده باشند. با این بیان فرق سحر و معجزه روشن می‏شود زیرا معجزه انقلاب حقیقی خارج و واقعیت است مثلا در قضیّه عصای موسی و آتش ابراهیم و شکافتن دریا برای بنی اسرائیل و ناقه صالح و غیره. در خارج عصا مار و دریا شکافته و آتش سرد شده بود. ساحر: سحر کننده. جمع آن در قرآن ساحرون (یونس‏77) و سحرة (طه‏70) آمده است. سحّار صیغه مبالغه است . تسحیر گوئی دلالت بر مبالغه دارد طبرسی ذیل آیه . آن را سحر بعد از سحر خوانده و در اقرب آن را از اساس نهج البلاغه نقل کرده است. آیا سحر در رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم اثر داشت؟ قرآن کریم قول کفار را که آن حضرت را مسحور می‏گفتند به صورت ردّ نقل می‏کند . ایضاً . این آیات روشن می‏کند که آن حضرت مسحور نبوده در این صورت آنچه در مجمع از عایشه و ابن عباس نقل شده که لبید بن اعصم یهودی رسول خداصلی اللّه علیه و آله و سلم را سحر کرد و آن حضرت مریض شد تا جبرئیل معوذتین را آورد و سحر گشوده شد و حضرت شفایافت پنداری بیش نیست طبرسی ره پس از نقل آن مسحور است گوئی در عقل او اختلافی رخ داده خداوند این مطلب را با «وَقالَ الظّالِمُونَ اِنْ تَتَّبِعُونَ اِلّا رَجُلاً مَسْحُوراً. اُنْظُرْ کَیْفَ...» ردّ کرده است بلی ممکن است یهودی و تخترانش خواسته‏اند چنین کاری بکنند ولی نتوانستند و خداوند آن حضرت را از کید آنها مطلع فرموده است. مرحوم فیض روایاتی در این زمینه در صافی تفسیر سوره علق نقل کرده است ولی اگر آنها را قبول کنیم باید بگوئیم: نعوذباللّه آن حضرت مسحور بوده است با آنکه قرآن مجید در نفی آن صراحت دارد. محققین به این نقلها اشاره‏کرده و ردّ نموده‏اند. ولی آیه «یُخَیِّلُ اِلَیْهِ مِنْ سِحْرِ هِمْاَنَّها تَسْعی» که گذشت حاکی از نفوذ سحر آن حضرت می‏دانست که این کار سحر است.

جملاتی از کاربرد کلمه سحرهم

قوله: «فَإِذا حِبالُهُمْ» اینجا مضمری است یعنی فالقوا فاذا حبالهم، جای دیگر گفت: «أَلْقُوا فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ». التخائیل التصاویر من خال یخال اذا ظنّ، یقال خلت مخیلة، و المخیلة ما تخاله شیئا و لا تتبینّه و منه سمّی الخیال، و خیال الشی‌ء ما یتصور فی النفس علی مثاله و لیس به فی الحقیقة، و المعنی یری من سحرهم «أَنَّها تَسْعی‌» ای تمشی سریعا آن چوبها و رسنها بزیبق بیالوده در آن وادی بیفکندند و زیبق چون حرارت آفتاب بآن رسید در جنبش آمد، بموسی چنان نمودند از جادویی ایشان که همه مارانند بسر یکدیگر در میشوند و بموسی نهیب میدارند.