قاچکانلو

معنی کلمه قاچکانلو در لغت نامه دهخدا

قاچکانلو. ( اِخ ) دهی است از دهستان دولت خانه بخش حومه شهرستان قوچان در 30هزارگزی شمال خاوری قوچان واقع و سرزمین آن کوهستانی و هوای آن معتدل است و 453 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصولات آن غلات و تریاک و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

جملاتی از کاربرد کلمه قاچکانلو

باچوانلو یا قاچکانلو یا باجمانلو یا باج‌خوانلو یا باچاوانلو یا باچبانلو یا باشقانلو یا باشکانلو یا باشمانلو یا باشمانلی یا باچیان‌لو معروف به کرد قوچانی یکی از طایفه‌های کرد شمال خراسان هستند کە از کردستان کشور ترکیه(عثمانی) بە این منطقه کوچانده شدند . باچوانلوها طایفه‌ای از ایل زعفرانلو هستند. آنان به [زبان کردی کرمانجی] صحبت میکنند.
مکان اصلی سکونت کُردهای کرمانج که در زمان صفویان به مناطق شمال‌شرقی ایران کوچانده شده‌اند در شهرها و روستاهای شمال خراسان رضوی و خراسان شمالی است. شهرهای قوچان، نیشابور، شیروان، بجنورد، اسفراین، فاروج، آشخانه، چناران، کلات و درگز از مهم‌ترین شهرهای سکونت کُردهای کرمانج است.[نیازمند منبع] در کشور ترکمنستان نیز عده قابل توجه‌ای به زبان کُردی کرمانجی تکلم دارند که از جمله آن‌ها می‌توان به شهر فیروزه اشاره کرد. از مهم‌ترین طوایف می‌توان به ایل بزرگ توپکانلو/ قهرمانلو/ ظفرانلو / بیچرانلو / بریوانلو / ایزانلو/ کیوانلو / قاچکانلو / شادلویی / اسماعیلی / رجبیان اشاره کرد. کنفدراسیون ایل ملکشاهی (بزرگ‌ترین ایل استان ایلام)چمزی از مهم‌ترین بازماندگان چمشگزک کُرد کرمانج محسوب می‌شود.