زره گر. [ زَ / زِ رِه ْ گ َ ] ( ص مرکب ) زره ساز و کسی که زره می سازد. ( ناظم الاطباء ). معروف. ( آنندراج ). زراد. دراع. سراد. زره باف. آن که زره سازد. نساج. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : باد زره گر شده ست آب مسلسل زره ابر شده خیمه دوز باغ مسلسل خیم.منوچهری ( یادداشت ایضاً ).از زره گر، زره طلب نه جوال.سنائی ( ایضاً ).ای زلف یار من زرهی یا زره گری یا پیش تیر غمزه دلبر زره دری.ادیب صابر ( ایضاً ).در ملک دشمن از تف قهر تو آب تیغ ز انگشتهای دست زره گر فروچکد.طالب آملی ( آنندراج ).رجوع به زره و دیگر ترکیبهای آن شود.
معنی کلمه زره گر در فرهنگ عمید
زره ساز، زره باف، کسی که زره می سازد.
معنی کلمه زره گر در فرهنگ فارسی
زره ساز و کسی که زره می سازد
جملاتی از کاربرد کلمه زره گر
تو و داود زره گر شده بی آتش لیک او زره ساخت زآهن تو زمشک و عنبر
نعوذبالله. دیگر چه می فرماید رسول محبوب: «و العمل کفاره الذنوب» یعنی عمل صالح، عملهای بد را محو کند و پاک کند. مثلاً تو اندیشیدی که فلان کس در حق من چنین بدکرد و چنین سعی و دشمناذگی کرد، ترا خشمی آمدکه او را بزنم و در زندان کنم. باز اندیشیدی که فلان روز چنین نیکویی کرد و چنین خدمت کرد و از بهر من به فلان کس جنگ کرد آن خشم از تو رفت وگفتی: نشاید چنین دوستی را آزردن، آن خطا که کرده بود، بقصد نبود و عذر خواستن گرفتی. همچنین اکرم الاکرمین طاعتها فرمود و آموخت بندگان را تا عذر خواه بدی و فساد شود، چنانکه داروها آفرید تا دفع بیماریها باشد و جوشن ها و زره ها و سرپها آفرید تا دفع زخم شمشیر و تیر و نیزۀگناهان باشد شمشیرگرکه شیطان است، شمشیر تیز میکند و سرپگرکه عقل و علم است، سرپ را محکم می کند و تیر تراش نفس، پیکان را سر تیز می کند و زره گر توبه، حلقه های زره را تنگ و محکم می کند. این عامل قهر است و آن عامل لطف. ای برادر! سوی تیغ میروی بی سرپ توبه و طاعت مرو.
باد زره گر شدهست، آب مسلسل زره ابر شده خیمه دوز ماغ مسلسل خیم
مژگان تو تیز گشت و با زلفت گفت کآنجا که زره گر است پیکان گر هست
ز سهم ناوک ترکان غمزه ات گوئی که هندوئیست که نزد زره گر آمده است
هر دم از تیر توام بر سینه صد روزن بود چون زره گر سینه چاک من از آهن بود