معنی کلمه مادندر در لغت نامه دهخدا
جز بمادندر نماند این جهان کینه جوی
با پسندر کینه دارد همچو با دختندرا.
رودکی ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 145 ).
جهانا چه بینی تو از بچگان
که گه مادری گاه مادندرا.رودکی ( احوال و اشعار ج 3 ص 967 ).مهر فرزندی بر خواجه فکنده ست جهان
کین جهان مادر او نیست که مادندر اوست.فرخی.از پدر چون ازپدندر دشمنی بیند همی
مادر از کینه بر او مانند مادندر شود.لبیبی.چون دخترشیر، و خواهر شیر، دختندر و مادندر. ( تفسیرکمبریج ج 1 ص 234 ). رجوع به مادراندر شود.