لب بر لب نهادن

معنی کلمه لب بر لب نهادن در لغت نامه دهخدا

لب بر لب نهادن. [ ل َ ب َ ل َ ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) چسبانیدن لب بر لب دیگری بوسه را :
ترنج و سیب لب بر لب نهاده
چو در زرین صراحی سرخ باده.نظامی.من جان خویش بر تو فشانم به خرمی
گر بر لبم نهی لب شکرفشان خویش.ظهیر فاریابی.کردیم بسی جام لبالب خالی
تا بو که نهیم لب بر آن لب حالی.سعدی.یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد
ما همچنان لب بر لبی نا برگرفته کام را.سعدی.وقت است اگر درآئی و لب بر لبم نهی
چندم به جستجوی تو دم بر دم اوفتد.سعدی.

معنی کلمه لب بر لب نهادن در فرهنگ فارسی

چسبانیدن لب بر لب دیگری بوسه را .

جملاتی از کاربرد کلمه لب بر لب نهادن

تواند هر که لب بر لب نهادن جویباران را زهی غفلت که ناز چینی فغفور بردارد