قوم عاد

معنی کلمه قوم عاد در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عاد" از ریشۀ (ع و د) است که در لغت به معنی بازگشتن به چیزی است بعد از انصراف از آن. و در اصطلاح نام قوم حضرت هود (ع) است.
نام قوم عاد در قرآن ۲۴ بار آمده و محل زندگی آنها سرزمین «احقاف» بین عمان و یمن یا عمان و حضرموت بوده است. عاد، نام شخصی است که قبیله و قوم به نام او تسمیه شده اند. شاید هم نام جد این قوم عاد بوده است.برخی از مورخان معتقدند عاد بر دو قبیله اطلاق میشود یکی عاد اولی که لفظ آن در قرآن آمده (آنها احتمالاً قبل از تاریخ زندگی میکرده اند) و قبیلۀ دوم در دوران تاریخ بشر بوده است. اینکه قوم حضرت هود (ع) کدام قبیله بوده است در آن اختلاف است، چه بسا عاد اولی، همان قوم هود (ع) باشد.
قوم عاد در قرآن
یاد کرد قرآن از قوم عاد:«وَ اذْکُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِن بَین ِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا اللَّهَ إِنیّ ِ أَخَافُ عَلَیْکمُ ْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیم » «(سرگذشت هود) برادر قوم عاد را یاد کن، آن زمان که قومش را در سرزمین «احقاف» بیم داد در حالی که پیامبر ان زیادی قبل از او در گذشته های دور و نزدیک آمده بودند که: جز خدای یگانه را نپرستید! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزی بزرگ میترسم.»تعبیر به « اخ » (برادر) برای بیان نهایت دلسوزی و صفای این پیامبر بزرگ نسبت به قوم خویش است، این تعبیر چنان که می دانیم در مورد عده ای از پیامبران بزرگ در قرآن مجید آمده است، آنها برادری دلسوز و مهربان برای اقوام خویش بودند که از هیچ نوع فداکاری مضایقه نکردند. این تعبیر ممکن است در ضمن اشاره ای به ارتباط خویشاوندی میان این پیامبران و اقوامشان نیز باشد.
ویژگیهای قوم عاد وشهر آنها
از آیات قرآن بر میآید که قوم عاد، بلند قامت و نیرومند بوده اند به همین نسبت ساختمانهای محکم و بزرگ میساختند؛ آنها قومی مترقی و دارای شهرهای آباد و سرزمینهای حاصلخیز بوده اند. قرآن از آنها اینگونه یاد میکند:«أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ. إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ. الَّتیِ لَمْ یخُْلَقْ مِثْلُهَا فیِ الْبِلَد » « آیا ندیدی پروردگارت با قوم «عاد» چه کرد؟ و با آن شهر «ارَم» با عظمت، همان شهر ی که مانندش در شهرها آفریده نشده بود.» در اینکه «ارم» نام شخص یا قبیله است، یا نام محل و شهری، در میان مفسران گفتگو است. ولی مناسب با آیه بعد، این است که «ارم» نام شهر بی نظیر آنها باشد.«عماد» به معنی ستون و جمع آن « عُمُد» است.بنا بر تفسیر اول اشاره به اندام نیرومند و پیکرهای ستون مانند قوم عاد است، و بنا بر تفسیر دوم اشاره به ساختمانهای با عظمت و کاخ های رفیع و ستونهای عظیمی است که در این کاخها به کار رفته بود، و در هر دو صورت اشاره ای است به قدرت و قوت قوم عاد. معنای «ذات العماد» آن است که آنها قطعه سنگ های بزرگی را به اندازه بلندی کوه، از کوهی می بریدند و پایه می ساختند، بعد این ستونها را در هر کجا می خواستند می افراشتند، سپس در بالای آن کاخهای خود را می ساختند بدین سبب آنها را «ذات العماد» گفتند.
آئین قوم عاد
...
[ویکی شیعه] قوم عاد از نژاد عرب، در جنوب جزیره العرب زندگی می کردند. اینان از فرزندان عاد بن عوص بودند که نام جدشان را بر روی قبیله خود گذاشتند. این قوم اندامی درشت داشتند و از نعمت های فراوان برخوردار بودند. خداوند حضرت هود را برای دعوت به توحید به میان آن ها فرستاد. عموم قوم در مقابل هود(ع) قرار گرفته، دعوت او را نپذیرفتند و به عذاب الهی دچار شدند.
قرآن کریم از قوم عاد در چندین آیه یاد کرده است که از جمله می توان به آیات ۲۱ تا ۲۶ سوره احقاف، آیات ۶۹ تا ۷۴ سوره اعراف، ۴۶ سوره ذاریات، آیه۵۰ سوره هود، آیه ۳۱ سوره مومنون، آیات ۱۳ -۱۵ سوره فصلت، آیه ۲۰ سوره قمر، آیه ۷ سوره الحاقه، آیه ۸ سوره فجر، آیه ۱۵ سوره سجده و آیه ۱۳۰ سوره شعراء اشاره کرد.
قوم عاد، قومی عرب از فرزندان عاد بن عوص بن أرم بن سام بن نوح که نام جدشان را بر روی قبیله خود گذاشتند.
[ویکی اهل البیت] "عاد" از ریشه (ع و د) است که در لغت به معنی بازگشتن به چیزی است بعد از انصراف از آن. و در اصطلاح نام قوم حضرت هود علیه السلام است.
نام قوم عاد در قرآن 24 بار آمده و محل زندگی آنها سرزمین «احقاف» بین عمان و یمن یا عمان و حضرموت بوده است.
عاد، نام شخصی است که قبیله و قوم به نام او تسمیه شده اند. شاید هم نام جد این قوم عاد بوده است.
برخی از مورخان معتقدند عاد بر دو قبیله اطلاق می شود یکی عاد اولی که لفظ آن در قرآن آمده (آنها احتمالاً قبل از تاریخ زندگی می کرده اند) و قبیله دوم در دوران تاریخ بشر بوده است.
این که قوم حضرت هود علیه السلام کدام قبیله بوده است در آن اختلاف است، چه بسا عاد اولی، همان قوم هود علیه السلام باشد.
«وَاذْکُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِن بَین ِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا اللَّهَ إِنیّ ِ أَخَافُ عَلَیْکمُ ْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیم »؛ (سرگذشت هود) برادر قوم عاد را یاد کن، آن زمان که قومش را در سرزمین «احقاف» بیم داد در حالی که پیامبران زیادی قبل از او در گذشته های دور و نزدیک آمده بودند که: جز خدای یگانه را نپرستید! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزی بزرگ می ترسم.
تعبیر به «اخ» (برادر) برای بیان نهایت دلسوزی و صفای این پیامبر بزرگ نسبت به قوم خویش است، این تعبیر چنان که می دانیم در مورد عده ای از پیامبران بزرگ در قرآن مجید آمده است، آنها برادری دلسوز و مهربان برای اقوام خویش بودند که از هیچ نوع فداکاری مضایقه نکردند. این تعبیر ممکن است در ضمن اشاره ای به ارتباط خویشاوندی میان این پیامبران و اقوامشان نیز باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه قوم عاد

چو قوم عاد ز سهم تو شد عدوت هلاک مگر که صدمت سهم تو باد صرصر شد ؟
چه تو چه قوم عاد گردنکش ای چو نمرود غرّه بر آتش
بکند حملۀ شاه زمانه شان از بیخ چنانکه مر بنۀ قوم عاد را صرصر
چو قوم عاد نکرده گناه بود مرا سموم و صاعقه چون قوم عاد و چون صرصر
مخوف و ایمن چون اهل نوح درکشتی روان و ساکن چون قوم عاد از صرصر
چو اندر هوا کوه بر قوم موسی چو بر قوم عاد آیت باد صرصر
تو تنها با سپاهی گر بکوشی چو قوم عاد بر بالی اشقر
اوز پسر آرام و نوه سام پسر نوح بود که محقق ابن کثیر او را اوس می خواند و او را جد قوم عاد قوم پیامبر هود می داند
وه چه آمد چه شد که نیکان را بدتر از قوم عاد می بینم؟
از و بر قوم عاد کوه بنیاد شنیدستی چه روز تیره افتاد
چنان صریرش وقت فنا مخالف را چنانک وقت فنا، قوم عاد را صرصر
۳. بخش دیگر داستان قوم عاد و عذاب دردناک آن‌ها را شرح می‌دهد.