غلامانه

معنی کلمه غلامانه در لغت نامه دهخدا

غلامانه.[ غ ُ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) چون غلامان. به سان غلامان : و محمد آن شب پیراهن غلامانه پوشیده و ردا بر سر افکنده و نعلین در پای کرد. ( ترجمه تاریخ طبری نسخه خطی متعلق به کتابخانه لغت نامه ).
گه از فرق سرش معجر گشادی
غلامانه کلاهش برنهادی.نظامی.شکل شاگرد غلامانه مکن
گرچه این قاعده ای مرتسم است.خاقانی.|| ( اِ مرکب ) مختصر نقدی که خریدار به شاگرد دکان دهد. عطیه ای که به غلام دهند چون پیغام یا خبری آرد یا امری انجام کند یا از استاد او چیزی خرند. شاگردانه. خدمتانه. قُلﱡق. راشن.

معنی کلمه غلامانه در فرهنگ عمید

۱. پولی که خریدار به شاگرد تجارتخانه به عنوان انعام بدهد.
۲. (قید، صفت ) [قدیمی] مانند غلامان، به سان غلامان.

جملاتی از کاربرد کلمه غلامانه

شاه بگوید شنود پیش من ترک کنم گفت غلامانه را
بخت با جامهٔ غلامانه رسید چشم بدبختت به جز ظاهر ندید
جامهٔ این جسم، غلامانه بود گیر کنون پیرهن مهتری
گه از فرق سرش معجر گشادی غلامانه کلاهش بر نهادی
که ای شیخ مارا به بازار بر غلامانه بفروش و باز آر زر
اقبال غلامانه میان بست به خدمت در بارگه خسرو جمشید فر آمد
شرع تا کدخدای این خانه است عقلها را قبا غلامانه است
چو رفتید یک سو به شیب ازفراز غلامانه بر دخت شاه حجاز