عبدالبر

معنی کلمه عبدالبر در لغت نامه دهخدا

عبدالبر. [ ع َ دُل ْ ب َرر ] ( اِخ ) ابن عبدالقادربن محمدالعوفی معروف به فیومی. وی ادیب بود و به مکه و شام سفر کرد و در حدود دو سال در دمشق بماند. سپس به بلاد روم رفت و درآنجا منصبها یافت و به سال 1071 هَ. ق. در قسطنطنیه درگذشت. از تألیفات اوست : حسن الصنیع فی علم البدیع القول الوافی بشرح الکافی. منتزه العیون و الالباب فی بعض المتأخرین من اهل الاَّداب. اللطائف المنیفه فی فضائل الحرمین. بدیعیة علی حرف النون. بلوغ الارب و السول ، بالتشرف بذکر نسب الرسول. ( الاعلام زرکلی ).
عبدالبر.[ ع َ دُل ْ ب َرر ] ( اِخ ) ابن محمد، مکنی به ابوالبرکات. رجوع به ابن شحنه قاضی القضات عبدالبر... شود.

معنی کلمه عبدالبر در فرهنگ فارسی

ابن محمد مکنی بابو البرکات

جملاتی از کاربرد کلمه عبدالبر

احمد الناصری در سلا متولد شد و در یک محیط و فرهنگ دینی رشد کرد، الناصری از کودکی یادگیری و آموزش علمی را شروع کرد و قرآن را در دوران کودکی نزد شیخ الحاج محمد العلو السلاوی و بعد از وی نزد استاد محمد بن الجیلانی الحمادی و سپس نزد استاد محمد بن طلحة الصباحی و به اتمام رساند. در این دوره توانست بر فن تجوید مسلط شود و مادر کتابها الشاطبی و ابن مالک و ابن عبدالبر و… را حفظ کند، بعد از آن نزد قاضی ابی بک بن محمد عواد السلاوی رفت و نزد او فنون و علوم مهمی مانند اصول و معانی و بیان و بدیع و همین‌طور زندگی‌نامه محمد و همین‌طور تصوف را فرا گرفت، همین‌طور علم تفسیر و علم حدیث و ریاضیات و علوم طبیعی و تاریخ و جغرافیا را نیز در طول همین مدت فرا گرفت و آموزش دید.