صحرا بر

معنی کلمه صحرا بر در لغت نامه دهخدا

صحرابر. [ ص َ ب ُ ] ( نف مرکب ) تیزرو. تندرو. سریعالسیر :
پیوسته مرا زیر ران هیونی
صحرابر و دریاگذار دارد.مسعودسعد.

معنی کلمه صحرا بر در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه در صحرایی طی طریق کند . ۲ - تند رو سریع السیر .

جملاتی از کاربرد کلمه صحرا بر

در آن صحرا بر آن شهباز بی پر چو مرغان بر سر جم سایه گستر
آن کجا لشکر سوی صحرای ترکستان کشید کرد صحرا بر همه خانان ترکستان حصار
روز پوشیدن رختست و بهار و صحرا بر کسبون دار کجا استرر هوار کجاست
تا طبع کند میل که در گلشن و صحرا بر سبزه و سنبل نگرد آب روان را
پیوسته مرا زیر راه هیونی صحرا بر و دریا گذار دارد
صدف حیران به دریا در دوان آهو به صحرا بر رمیده و آرمیده هر دو در دریا و در هامون
ببردندش به صحرا بر سر راه روان کردند سنگ از چارسوگاه
چنان در هجر بر من بگذرد روز که در صحرا بر آهو بگذرد یوز
آب دریا را به صحرا بر پراگنده کند از جلالت چون به دی مه قصد زی دریا کند
چو موسی گوسفندان را یکی ره سوی صحرا بر پس آن گه با عصا آهنگ کوه طور سینا کن