شاه طغان

معنی کلمه شاه طغان در لغت نامه دهخدا

شاه طغان. [ طُ ] ( اِخ ) طغانشاه. رجوع به طغانشاه شود. || ( اِ مرکب ) در بیت ذیل خاقانی ظاهراً کنایه از آفتاب باشد :
شاه طغان چرخ بین با دو غلام روز و شب
کاین قره سنقری کند وان کند آق سنقری.خاقانی.
شاه طغان. [ طُ ] ( اِخ ) نام چندتن از پادشاهان ایران بوده است که بر نواحی متعددی حکومت میکرده اند. رجوع به طغانشاه در لغتنامه شود.

جملاتی از کاربرد کلمه شاه طغان

گر به دو زلفکان او شاه طغان نظر کند همچو‌ کبوتران زند بر در او کبوتری
چون تویی اندر جهان شاه طغان کرم کی رود اهل هنر بر در تاش و تکین