شاه خاور
معنی کلمه شاه خاور در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه شاه خاور
جدا گشته چون شاه خاور ز کام کنون کرده خاور زمین را مقام
ز مشرق شاه خاور تیغ برداشت سپاه زنگبار اقلیم بگذاشت
به تخت آسمان چون شاه خاور ز فتح دیو شب کج ماند افسر
گه طلوع درت را چو بوسه زد خورشید سپهرش از پی آن نام شاه خاور کرد
غریق موج خون شد شاه خاور که هر سو از تن او بود خنجر
هندویت رانده بر شاه خاور سپه لشکر زنگت آورده بر چین حشر
مرا شاه خاور فرستاد پیش که از تو بدانم یکی کمّ و بیش
به گوش آگهی شد که خاور خدای که شد شاه خاور به دیگر سرای
فرو شد شاه خاور در سیاهی برآمد ماه بر اورنگ شاهی
که چون شاه خاور بود باب تو به بیشه چه باید خور و خواب تو