شاد زی

معنی کلمه شاد زی در لغت نامه دهخدا

شاد زی. ( فعل امر ) امر بشاد زیستن. رجوع به زیستن و شاد زیستن شود.

معنی کلمه شاد زی در فرهنگ فارسی

امر بشاد زیستن

جملاتی از کاربرد کلمه شاد زی

همیشه شاد زی شاها به روی زاده خاتون می مشکین ستان دایم ز دست بچه خاقان
ایا امیر جوان بخت شاد زی که کنون امارت تو همی گشته با وزارت جفت
گوهر مهر وی ار داری به دل رو شاد زی زانکه در محشر همین گوهر درخشان ست و بس
جاودان شاد زی ای در خور شاهی ومهی مگذر از عیش وبشادی و بخوشی گذران
یار قتل عاشقان امروز با فردا فکند شاد زی ای آنکه بر امید فردا زنده ای
فعل تو من به گفت تو دادم شاد زی تو که من ز تو شادم
کای رشحه شاد زی که ز یمن قدوم شاه بر روی هر غمت در شادی فراز گشت
بر ورق دارد گل رنگین بخون این خط کمال شاد زی چون عمر باد است ای برادر عمر باد
راست گوی و نیک بین و شاد زی گوش دار و یادگیر و کار بند
شاد زی شاد که امروز بود روز بزرگ شاد زی شاد که امروز بود عید غدیر