سایه پرور

معنی کلمه سایه پرور در لغت نامه دهخدا

سایه پرور. [ ی َ / ی ِ پ َرْ وَ ] ( ن مف مرکب ) کنایه از آسوده. ( انجمن آرا ). کسی را گویند که پیوسته بفراغت و آسودگی برآمده باشد و محنت و مشقت نکشیده باشد. ( برهان ). || مفت خور. ( انجمن آرا ). رایگان خوار. ( آنندراج ) ( برهان ). کنایه از کسی که بناز و نعمت پرورش یافته و بخورد و خفت و راحت عادت کند و از زحمت بگریزد. ( انجمن آرا ) :
باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است
شمشاد سایه پرور ما از که کمتر است.حافظ.ای خونبهای نافه چین خار راه تو
خورشید سایه پرور طرف کلاه تو.حافظ.رجوع به سایه پرورد شود.
|| گیاهی که آن را نان خورش کنند.( برهان ). نانخورش. || هر چیز نازک و ظریف. || طفیلی. || مگسهای سر سفره ٔطعام. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه سایه پرور در فرهنگ عمید

۱. کسی یا چیزی که در سایه پرورش یافته باشد.
۲. میوه ای که در سایه رسیده یا آن را در سایه خشک کرده باشند.
۳. [قدیمی، مجاز] شخص آسوده و محنت نکشیده، کسی که پیوسته در ناز و نعمت به سر برده باشد: تو سایه پرور نازی چه غم از آن داری / که ما ز تابش خورشید جور سوخته ایم (سراج الدین راجی: مجمع الفرس: سایه پرور ).

معنی کلمه سایه پرور در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه یا آنچه در سایه پرورش یافته . ۲ - میوه ای که آنرا در سایه خشک کرده باشند . ۳ - شخص آسوده راحت طلب . ۴ - مفت خور .

جملاتی از کاربرد کلمه سایه پرور

به رنگم آینه‌ای بود سایه پرور ناز در آفتاب نشاند التفات پروازش
انگشت شاخه ها به شهادت بلند شد گل سایه پرور کف معجزنمای کیست؟
قدت سرویست جانا سایه پرور به صد دل در هوای او صنوبر
آمد برای عشرت این فصل در جهان آدم که سایه پرور بستان جنت است
باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است شمشاد سایه پرور من از که کمتر است؟
چتر خورشید سایه پرور توست پرتو او غبار لشکر توست
مپرس حالت مجنون ز سایه پرور شهری ز من بپرس که با سر، به کوی دوست دویدم
آن شاخ گل که تازه بر و سایه پرور است بر آفتاب سنبل او سایه گستر است
مرا کباب دل از روی گرم می سوزد اسیر خوی توام سایه پرور نازم
نشانده ام به لب جویبار دیده کنون خیال قامت شمشاد سایه پرور خویش