سایه افکن
معنی کلمه سایه افکن در فرهنگستان زبان و ادب
جملاتی از کاربرد کلمه سایه افکن
نشد ظلمت به نوعی سایه افکن که بشناسد کسی از دوست، دشمن
مگر نهال تو در باغ سایه افکن شد؟ که سرو رخنه دیوار باغ می جوید
همای عشق گشتی سایه افکن گر به بحر و کان سراسر گوهر اشک و لعل خوناب جگر می شد
چون همایی سایه افکن بر سرای ما شبی تا ز خورشید رخت روشن شود ایوان عشق
دولتی بی محنت امد در برت سایه افکن شدهمائی بر سرت
بیا چون ابر بر ما سایه افکن به احسان بشکفان پژمرده گلشن
از بلندی، طاق ایوان فلک بنیاد تو سایه افکن گشته چون مد الف بر آفتاب
برای ایجاد سایه، در باغهای ایرانی از درختان سایه افکن استفاده میشد. در دو خیابان دو طرف میان کرت یا آبنما، برای کمک بیشتر به ایجاد سایه، گذرگاههای باغها را باریکتر انتخاب کرده تا سایه درختان دو طرف همه سطح گذرگاه را بپوشاند و به این ترتیب دالان سرپوشیدهای از درختان میساختند. درختانی که معمولاً کنار خیابانهای باغ، در محور اصلی، مینشاندند سرو، کاج و نارون؛ یا سرو، کاج و چنار؛ یا سرو، کاج و ارغوان بود.
به خط است این نمایان گشته از طرف بناگوشش که شد گرد یتیمی سایه افکن درگوشش
که غلامی ز غلامان شهند سایه افکن به سر مهر ومهند
اگر مطلبت هست امداد من برو سایه افکن به داماد من