سایه افکن

معنی کلمه سایه افکن در فرهنگ عمید

آن که یا آنچه بر کسی یا بر چیزی سایه بیفکند، سایه افکننده، سایه اندازنده، سایه انداز، سایه گستر.

معنی کلمه سایه افکن در فرهنگستان زبان و ادب

{gobo} [سینما و تلویزیون] نقاب یا ورقه یا پردۀ کوچکی که در نزدیکی دوربین قرار داده می شود تا با تنظیم آن از مزاحمت بازتاب های نورافکن بر روی عدسی جلوگیری کند، یا در مقابل نورافکن ها قرار می گیرد تا اَشکال متنوعی بر پس زمینه ایجاد کند

جملاتی از کاربرد کلمه سایه افکن

نشد ظلمت به نوعی سایه افکن که بشناسد کسی از دوست، دشمن
مگر نهال تو در باغ سایه افکن شد؟ که سرو رخنه دیوار باغ می جوید
همای عشق گشتی سایه افکن گر به بحر و کان سراسر گوهر اشک و لعل خوناب جگر می شد
چون همایی سایه افکن بر سرای ما شبی تا ز خورشید رخت روشن شود ایوان عشق
دولتی بی محنت امد در برت سایه افکن شدهمائی بر سرت
بیا چون ابر بر ما سایه افکن به احسان بشکفان پژمرده گلشن
از بلندی، طاق ایوان فلک بنیاد تو سایه افکن گشته چون مد الف بر آفتاب
برای ایجاد سایه، در باغ‌های ایرانی از درختان سایه افکن استفاده می‌شد. در دو خیابان دو طرف میان کرت یا آبنما، برای کمک بیشتر به ایجاد سایه، گذرگاه‌های باغ‌ها را باریک‌تر انتخاب کرده تا سایه درختان دو طرف همه سطح گذرگاه را بپوشاند و به این ترتیب دالان سرپوشیده‌ای از درختان می‌ساختند. درختانی که معمولاً کنار خیابان‌های باغ، در محور اصلی، می‌نشاندند سرو، کاج و نارون؛ یا سرو، کاج و چنار؛ یا سرو، کاج و ارغوان بود.
به خط است این نمایان گشته از طرف بناگوشش که شد گرد یتیمی سایه افکن درگوشش
که غلامی ز غلامان شهند سایه افکن به سر مهر ومهند
اگر مطلبت هست امداد من برو سایه افکن به داماد من